- سهشنبه, 6 می 2014
- خبرنگار
- بدون دیدگاه
- اخبار انار , اسلاید , پربازدیدها
- 14450
با علم بر اینکه آقای قنادزاده خاطرات خواندنی فراوانی را از سی و پنج سال تلاش در عرصه آموزش دارد تصمیم گرفتیم تا هرهفته گزیده ای از سیر زندگانی و خاطرات وی را در سایت انارما منتشر کنیم و اینک اولین برگ از گنجینه زندگی ایشان که روایت…
به گزارش #انارما ؛ کم تر کسی را در شهرستان انار میتوان یافت که در سه دهه گذشته درس خوانده و محمد قناد زاده معلم او نبوده باشد.یکی از چهره های ماندگار عرصه تعلیم و آموزش در شهرستان انار محمد قنادزاده است،کسیکه بیش از نیمی از عمر خود را در راه تدریس و به ثمر نشاندن دانش آموزانی صرف کرده است که اینک به جرات میتوان گفت:اکثر آن ها در پست های مختلف دولتی و غیر دولتی مشغول بکار هستند .
انارما:با علم بر اینکه آقای قنادزاده خاطرات خواندنی فراوانی را از سی و پنج سال تلاش در عرصه آموزش دارد تصمیم گرفتیم تا هرهفته گزیده ای از سیر زندگانی و خاطرات وی را در سایت انارما منتشر کنیم و اینک اولین برگ از گنجینه زندگی ایشان که روایت تولد تا استخدام در آموزش و پرورش است را به شرح زیر از زبان آقای قنادزاده میخوانیم.
فصل اول (از تولد تا استخدام در آموزش و پرورش )
بنام خدا
بنده محمد قنادزاده متولد ۲بهمن ۱۳۲۹ در شهر انار هستم و در سال ۱۳۳۶در دبستان سعدی انار به کلاس اول ابتدایی رفتم و پس از پایان دوران تحصیل ابتدایی که ۶ سال بود بعلت نبود دبیرستان ، دوسال ترک تحصیل کردم و بعد از آن در سال۱۳۴۴ برای ادامه تحصیل، سه سال در ضمیمه مدرسه سعدی برای فراگیری دوره دبیرستان اول درس خواندم.
بعلت نبود دوره دوم دبیرستان برای ادامه تحصیل به یزد رفتم و تا سال ۱۳۵۰ در دبیرستان امیر کبیر مشغول به تحصیل شدم.هنگامیکه وارد دبیرستان امیرکبیر شدم گمان میکردم در اینجا هم بتوانم شاگرد اولی بودن خود را تثبیت کنم اما آنجا سطح تحصیلات آنقدر بالا بود که من در رتبه بندی آموزشی در بین ۵۰ دانش آموز، تقریبا بیستم بودم و دلیلش این بود که در شهر انار دبیر مجرب در دوره اول دبیرستان نبود ومعلین دوره ابتدایی در دبیرستان هم به ما آموزش میدادند و این موضوع باعث شد تا من قدری از فراگیری علوم تخصصی محروم شوم.
با این اوصاف در سال ۱۳۵۰ از آنجایی که از دوران بچگی عشق و علاقه زیادی به معلمی داشتم ،پس از امتحان کنکور ،در رشته (فیزیک دبیری)در دانشگاه جندی شاپور اهواز که در آن دوران از معدود دانشگاه های معتبر کشور بود قبول شدم و تحصیلات دانشگاهی خود را با مدرک لیسانس در سال ۱۳۵۵ به پایان رساندم.
علت تاخیر یک ساله در اخذ مدرک لیسانس این بود که بنده در جریان تحصیل ،۵ماه و ۱۵روز زندانی سیاسی-در اعتراض به شرایط سیاسی حاکم بر دانشگاه- بودم.
پس از پایان دوران تحصیل برای استخدام به تهران رفتم و بدلیل سابقه ای که در دوران تحصیل در خصوص زندانی شدن برایم پیش آمد نتوانستم استخدام شوم.
در آن شرایط و با توجه به اینکه از نظر اقتصادی در تنگنا بودم و در منزل اقوام زندگی میکردم برای امرار معاش و کسب درآمد در مدارس غیرانتفاعی و کلاس های خصوصی تدریس میکردم.
حتی برای یافتن شغل،به مازندران و گیلان هم رفتم که در آنجا موفق به استخدام در کارخانه تولید برنج نشدم و در طول مسیر که در حال برگشتن به تهران بودم فردی به من پیشنهاد کار در کارخانه ذوب آهن اصفهان را داد که نکته ای که بیش از هرچیز مرا به تعجب واداشته بود این بود که در قبال کار من دستمزد بسیار گزافی را تعیین کرده بود و من بعداز توضیحاتش متوجه شدم که او فراتر از کار در کارخانه از من میخواهد که در فعالیت های مرتبط با ساواک با او همکاری کنم که خوشبختانه به فضل خداوند پیشنهاد او را رد کردم و به تهران برگشتم.
عضو گروه و یا حزب خاصی در جریان انقلاب نبودم اما بیشتر اوقات در راهپیمایی ها و فعالیت های انقلابی شرکت میکردم که در این راه بارها تحت تعقیب قرارگرفتم تا جاییکه چندین بار نزدیک بود که بازداشت شوم.
و در نهایت انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره)به پیروزی رسید و من در اول مهر سال۱۳۵۸ به استخدام آموزش و پرورش درآمدم…
فصل دوم خاطرات محمد قنادزاده (از عشق به وطن و زادگاه تا لطف خداوند متعال)
ایول داری آقای قنادزاده میدونم که رنج و مشقت زیاد کشیدی .منتظر خاطراتتون هستم