- چهارشنبه, 2 اکتبر 2013
- خبرنگار
- بدون دیدگاه
- پربازدیدها
- 2347
با توجه به شواهد غیرقابل تردید فوق چگونه میتوان ادعا کرد که نتانیاهو از روند مذاکرات نیویورک عصبانی است و این ادعای بیاساس را نشانه موفقیت بزرگ مذاکرات نیویورک تلقی کرد؟! در حالی که به وضوح میتوان دید تظاهر مقامات رژیم صهیونیستی به عصبانیت «نعل وارونه» است به گزارش انارما، حسین شریعتمداری در یادداشتی امروز […]
با توجه به شواهد غیرقابل تردید فوق چگونه میتوان ادعا کرد که نتانیاهو از روند مذاکرات نیویورک عصبانی است و این ادعای بیاساس را نشانه موفقیت بزرگ مذاکرات نیویورک تلقی کرد؟! در حالی که به وضوح میتوان دید تظاهر مقامات رژیم صهیونیستی به عصبانیت «نعل وارونه» است
به گزارش انارما، حسین شریعتمداری در یادداشتی امروز چهارشنبه در روزنامه کیهان نوشت: این روزها، برخی از دولتمردان محترم کشورمان اصرار دارند که ابراز ناخشنودی توأم با عصبانیت نتانیاهو و سایر مقامات رژیم صهیونیستی از روند مذاکرات و اقدامات هیئت بلندپایه جمهوری اسلامی ایران در سفر اخیر به نیویورک را نشانه موفقیتآمیز بودن این سفر ارزیابی کنند و در مصاحبهها و اظهارنظرهای خود با اشاره به دشمنی و کینهتوزی رژیم اشغالگر قدس نسبت به ایران اسلامی، اعلام میدارند که اگر سفر نیویورک با موفقیت و دستاوردهای برجسته و درخور توجهی برای کشورمان همراه نبود، عصبانیت بارها اعلام شده نتانیاهو و هشدارهای پی در پی او به اوباما و سایر دولتمردان آمریکایی کمترین توضیح و توجیهی نداشت! مخصوصا آن که نخستوزیر رژیم کودککش بلافاصله بعد از بازگشت رئیسجمهور محترم کشورمان به ایران، با عجله راهی آمریکا شد و در آستانه سفر خویش اعلام کرد برای مقابله با روند جدید روابط ایران و آمریکا و هشدار نسبت به نزدیکی این دو کشور به یکدیگر عازم واشنگتن است!
پیش از این طی یادداشتی در کیهان 7 مهرماه 92 با عنوان «چه دادیم و چه گرفتیم؟!» به ارزیابی مستند سفر رئیسجمهور محترم به نیویورک پرداخته و ضمن اشاره به برخی از نکات مثبت این سفر، نمونههای -متاسفانه – خسارتباری از نتایج آن را برشمرده بودیم. از این روی، درباره سفر نیویورک و ابعاد و آثار آن، اگرچه هنوز هم گفتنیهایی هست ولی موضوع یادداشت پیش روی، اشاره به ترفندی است که رژیم صهیونیستی و دولتمردان آمریکایی در یک پروژه دو سویه علیه جمهوری اسلامی ایران به صحنه آورده و در کمال تعجب دیده میشود برخی از دولتمردان کشورمان نیز در چرخه این «عملیات فریب» افتادهاند. بخوانید؛
1- در گرماگرم جنگ تحمیلی و بعد از آن که رزمندگان اسلام با چند خیزبلند و عملیات موفق، ارتش تا بن دندان مسلح و مورد حمایت همهجانبه شرق و غرب را وادار به عقبنشینی کردند و در حالی که آمریکا و متحدانش از احتمال شکستهای پیدرپی دیگر صدام که اسطوره شدن ایران اسلامی را درپی داشت به هراس افتاده بودند، رژیم صهیونیستی در خبری که بلافاصله در صدر اخبار رسانههای غربی و عربی جای گرفت از فروش اسلحه به ایران خبر داد! در آن هنگام حضرت امام خمینی رضوانالله تعالی علیه طی سخنانی ماندگار، فرمودند؛ اسرائیل میداند به اندازهای پلید و نجس است که اگر انگشتش را به بحر محیط (اقیانوس) هم بزند، نجس میشود، چون این را احساس کرده است میخواهد با اینکه من کمک کردهام! ایران را بدنام بکند.
این سخن حضرت امام(ره) که علاوه بر جایگاه ملکوتی ایشان، سخنی منطقی و همه فهم نیز بود، به وضوح نشان میداد که رژیم صهیونیستی با ادعای دروغ «ارسال اسلحه به ایران»! به شگرد معروف «نعل وارونه» متوسل شده و در پی بدنام کردن ایران اسلامی است.
همین جا باید توضیح داد که ممکن است گفته شود چرا حمایت آشکار مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس از مدعیان اصلاحات در جریان فتنه 88 را «نعل وارونه» تلقی نمیکنید و این حمایت را نشانه وابستگی فتنهگران به دشمنان بیرونی میدانید؟! در پاسخ این پرسش باید گفت؛ اگر اقدامات و حرکت یک جریان سیاسی با اهداف رسماً اعلام شده دشمن همخوانی داشت، بایستی تعریف و تمجید دشمن را «واقعی» و نشانه همراهی جریان مزبور با خواستههای دشمن دانست ولی چنانچه مسیر حرکت یک جریان با اهداف رسماً اعلام شده دشمن در تناقض بود، بدیهی است که تعریف و تمجید صورت گرفته را، باید از نوع «نعلوارونه» تلقی کرد. در جریان فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88، اصحاب فتنه دقیقا و بی کم و کاست خواستههای نه فقط اعلام شده- بلکه به گواهی اسناد غیرقابل انکار موجود- اهداف دیکته شده دشمنان بیرونی را دنبال میکردند. تا آنجا که هیچ واژهای مانند «وطنفروشی» نمیتواند گویای عمق جنایت آنان باشد. اما، در جریان جنگ تحمیلی، برای هیچ کس کمترین تردیدی نبود که جنگ با حمایت مستقیم و بیپرده آمریکا، اسرائیل و شوروی سابق به ایراناسلامی تحمیل شده است و هدف اعلام شده آن نابودی انقلاب اسلامی بوده است، بنابراین بسیار بدیهی بود که ادعای فروش اسلحه اسرائیل به ایران، نه فقط با اهداف رژیم صهیونیستی همخوانی نداشت بلکه در نقطه مقابل آن نیز بود.
2- اکنون و بعد از توضیح ضروری فوق که فقط برای یادآوری بود به سراغ ماجرا میرویم و این ادعای برخی از دولتمردان را پی میگیریم که عصبانیت نتانیاهو از روند مذاکرات را نشانه موفقیت سفر نیویورک تلقی میکنند. گفتنی است در این نوشته فقط به شواهد و مستندات بدیهی و غیرقابل انکار اشاره شده و به وضوح نشان داده میشود که ابراز عصبانیت نتانیاهو از مذاکرات هیئت ایرانی در نیویورک از نوع «نعل وارونه» و صرفاً برای تحریک جمهوری اسلامی ایران به ادامه این روند است و رژیم صهیونیستی نه فقط از این روند عصبانی نیست، بلکه از آن بسیار خرسند نیز هست.
3- سؤال این است که چرا باید رژیم صهیونیستی از روند مذاکرات و اقدامات صورت گرفته در نیویورک عصبانی باشد؟! و کدامیک از اقدامات هیئت محترم جمهوری اسلامی ایران میتواند خشم این رژیم کودککش را برانگیخته باشد؟! البته باید به این نکته ظریف توجه داشت منظور آن نیست که هیئت ایرانی علیه رژیم صهیونیستی موضعی نداشته است، بلکه با مروری بر آنچه در نیویورک و قبل از آن در جریان مقدمات سفر اتفاق افتاد، هیئت محترم کشورمان، اولاً؛ علیه رژیم صهیونیستی موضع جدیدی که پیش از آن بیسابقه بوده است اتخاذ نکرده بنابراین، خشم نتانیاهو نمیتواند و نباید آنگونه که تظاهر میکند، به خاطر مواضع ضدصهیونیستی جدیدی باشد که در گذشته سابقه نداشته است! و ثانیاً؛ هیئت دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در سفر نیویورک و مقدمات اولیه آن، امتیازاتی به رژیم اشغالگر قدس داده است که تاکنون بیسابقه بوده است، از این روی، نتانیاهو برخلاف تظاهر به عصبانیت، باید از روند مذاکرات و اقدامات هیئت ایرانی در نیویورک بسیار خشنود نیز باشد.
4- در این گزارهها دقت کنید؛
الف: چند هفته قبل از سفر نیویورک و بعد از قطعی شدن این سفر، آیتالله هاشمی رفسنجانی – به عنوان یکی از استوانههای دولت جدید- در اقدامی عجیب و غیر منتظره اعلام کرد «ما، با اسرائیل سر جنگ نداریم. حالا اگر عربها جنگ کردند، ما کمک میکنیم»! آقای هاشمی با این اظهارنظر که بلافاصله بازتاب داخلی و خارجی گستردهای یافت به رژیم اشغالگر قدس پیام داد دولت جدید از نظر حضرت امام(ره) که خواستار محو اسرائیل بود دست کشیده است! آیا غیر از این است؟!
ب: رئیس جمهور محترم کشورمان در نیویورک و به عنوان یک پیشنهاد اعلام کرد اسرائیل باید به معاهده NPT بپیوندد. این اظهارنظر که به نوشته روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» همه دیپلماتها را مبهوت کرده بود، امتیاز بزرگی به رژیم صهیونیستی یعنی به رسمیت شناختن موجودیت اسرائیل بود! البته این اظهارات را میتوان از نوع خطای بیان و سهواللسان تلقی کرد ولی متأسفانه این خطا تاکنون از سوی دولتمردان محترم تصحیح نشده است.
آیا رژیم صهیونیستی باید از این امتیاز آنهم از زبان بلندپایهترین مسئول اجرایی ایران اسلامی، عصبانی باشد؟!
ج: آقای ظریف وزیر محترم امور خارجه کشورمان در آستانه سفر به نیویورک و در پاسخ به خانم «کریستی پلوسی» نوشته بود «ایران هرگز هولوکاست را انکار نکرده است» و با این حرکت خود از جایگاه وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، «هدیه»ای بزرگ و باورنکردنی به رژیم اشغالگر قدس داده بود. آقای ظریف در سفر نیویورک نیز در مصاحبه با شبکه ABC علاوه بر محکوم کردن هولوکاست، پای را فراتر نهاده و درباره نظر رهبر معظم انقلاب که هولوکاست را «افسانه» نامیده بودند، به خبرنگار ABC گفته بود «این واژه در نسخه انگلیسی سایت رهبر معظم انقلاب، اشتباهی ترجمه شده است»! آیا نتانیاهو و سایر مقامات رژیم کودککش بایستی از این که وزیر خارجه کشورمان با اهدای این امتیاز، یکی از بزرگترین دغدغههای رژیم صهیونیستی را برطرف کرده است، عصبانی باشند؟!
د: دولتمردان محترم مورد اشاره در تحلیلی که با عرض پوزش فقط خندهدار است و در خوشبینانهترین احتمال، از کماطلاعی آنان حکایت میکند، نزدیکی ایران و آمریکا و رابطه آنها با یکدیگر را یکی از دلایل عصبانیت رژیم اشغالگر قدس معرفی کردهاند! که باید پرسید؛ آیا تصور میکنید آمریکا رابطه خود با اسرائیل را فدای رابطه و نزدیکی با ایران میکند؟! مگر نشنیدید که اوباما در سخنان خود در مجمع عمومی سازمان ملل یکی از موانع نزدیکی ایران و آمریکا را دشمنی ایران با اسرائیل دانست؟! و آیا اظهارات دو روز قبل اوباما که «اسرائیل همپیمان استراتژیک آمریکاست» را فراموش کردهاید؟ و مگر ندیدید که بعد از آن همه تبلیغ شما درباره تعامل جدید با آمریکا، مقامات آمریکایی چه پاسخی دادند؟! آنها مانند سی و چند سال گذشته با صراحت و این دفعه با صراحت بیشتر اعلام کردهاند که ایران «خنثی»! «دست کشیده از آرمانها» و تسلیم شده در برابر باجخواهی آمریکا را میپسندند، حالا خودتان قضاوت کنید، آیا ایرانی- نستجیر بالله- با این ویژگیها که آنان میپسندند میتواند برای رژیم اشغالگر قدس نگرانکننده باشد؟!
5- با توجه به شواهد غیرقابل تردید فوق چگونه میتوان ادعا کرد که نتانیاهو از روند مذاکرات نیویورک عصبانی است و این ادعای بیاساس را نشانه موفقیت بزرگ مذاکرات نیویورک تلقی کرد؟! در حالی که به وضوح میتوان دید تظاهر مقامات رژیم صهیونیستی به عصبانیت «نعل وارونه» است و هدف از آن، اولا؛ فریب اذهان عمومی در داخل و ثانیا؛ ترغیب و تشویق دولتمردان محترم به ادامه روال کنونی است! وگرنه با شرحی که گذشت نتانیاهو باید از خوشحالی در پوست خود نگنجد و با دم خود گردو بشکند! خوشبختانه اظهارات اخیر ریاست محترم جمهوری و برخی از همان دولتمردان را میتوان و باید نشانه پی بردن آنان به محاسبه غلط پیشین تلقی کرد.
حسین شریعتمداری