- چهارشنبه, 30 اکتبر 2013
- خبرنگار
- بدون دیدگاه
- اجتماعی
- 3995
این روزها غرب دیگر از مداخله نظامی در سوریه سخنی به میان نمی آورد. فعلا تلاش ها روی کشاندن همه طرف های درگیری به پای میز مذاکره معطوف شده است که البته آن هم روند رضایت بخشی ندارد. به گزارش انارما، رهبران اپوزیسیون سوریه تصریح کرده اند که در کنفرانس صلح ژنو شرکت نمی کنند، […]
این روزها غرب دیگر از مداخله نظامی در سوریه سخنی به میان نمی آورد. فعلا تلاش ها روی کشاندن همه طرف های درگیری به پای میز مذاکره معطوف شده است که البته آن هم روند رضایت بخشی ندارد.
به گزارش انارما، رهبران اپوزیسیون سوریه تصریح کرده اند که در کنفرانس صلح ژنو شرکت نمی کنند، مگر آنکه رئیس جمهور بشار اسد از قدرت کناره گیری کند. اگرچه تاریخ برگزاری این کنفرانس، روز 23 نوامبر اعلام شده اما به نظر می رسد مادامی که طرفین برای حضور در آن به اجماع نظر نرسند، کنفرانس در تاریخ مقرر برگزار نخواهد شد. در عین حال، در خلاء یک دیپلماسی جدی و کارآمد، روند خشونت های وحشیانه و دیوانه وار، ادامه دارد؛ گویی جدا از پرونده تسلیحات شیمیایی سوریه، هیچ جنگ و درگیری دیگری در این کشور در جریان نیست.
جنگ سوریه چنان ابعاد وحشتناک و وحشیانه ای یافته که انگار دیگر توان آن را نداریم که دائما مناظر و اتفاقاتش را در اذهان مان مرور کنیم یا خبرهای جدیدش را پیگیری کنیم. اما واقعیت این است که این اتفاقات دهشتناک هر آن، هر دقیقه در حال وقوع اند و اگر واقعا قصد ما این است که متوقفش کنیم، مجبوریم لحظه به لحظه نظاره گرش باشیم.
در این گزارش، گوشه هایی از جنگ سوریه را ثبت کرده ایم. دردناک است، اما فکر می کنم لازم است که شما هم آنها را بدانید.
در جنوب ترکیه، یک دختر 14 ساله سوری هست که حاضر نیست با مطبوعات صحبت کند. یکی از دوستان خانوادگی این دختر به من گفت که شبه نظامیان لباس شخصی در ادلیب، او را دزدیده اند، تجاوز کرده اند، سوزانده اند و شکنجه کرده اند. او اکنون دچار بحران روحی بسیار وخیمی شده است. من از حال و روز این دختر باخبر شدم، چون با مسوولان بیمارستانی که او را مداوا می کنند، صحبت کرده ام. سازمان ملل متحد نیز پرونده او را ثبت و بررسی کرده است.
یک دختر 12 ساله دیگر در خانه ای در لبنان ساکن است. او فقط زمانی لب به سخن می گشاید که می خواهد مادرش را صدا بزند. حدود 10 روز پس از آنکه این دخترک توسط شبه نظامیان دستگیر شده، ویدیویی به دست خانواده اش می رسد. در این ویدیو، مردی یونیفورم پوش در یک اتاق شبیه به سلول زندان، در حال تجاوز به دختر است. من شخصا این ویدیو را ندیدم اما یکی از دوستان خانوادگی این دختر، محتوای آن را برای من تعریف کرد.
هم اکنون زنی حدودا 30 ساله در منزل پدری اش در ادلیب سوریه ساکن است. او پس از 8 ماه اسارت در دو خانه مجزا که در اختیار شبه نظامیان لباس شخصی بوده، نزد شوهر و فرزندانش بازگشت اما شوهرش به او گفت “حالا که تمام این مردها به تو تعرض کرده اند، دیگر نمی توانم تو را به عنوان مادر فرزندانم بپذیرم.”
به همین دلیل است که او حالا نزد پدرش زندگی می کند؛ پدری که هر از گاهی به او می گوید “ایکاش مرده بودی.” من اینها را می دانم چون یک فعال سوری به نام رئیفه سامی اطلاعات مربوط به این زن را از منابع مختلف گردآوری کرده و در اختیار من قرار داده است.
زنی 20 ساله در شهر حلب هست که پس از آنکه در اداره تامینات ارتش این شهر به او تجاوز شده، باردار شده است. من این را می دانم چون از من خواسته شد کسی را برایش پیدا کنم تا بتواند سقط جنین کند. این را هم می دانم که این زن، نمی خواست پس از سقط جنین کسی پرونده و ماجرایش را پیگیری کند. او نمی خواست با کسی در این باره حرف بزند.
چند ماجرای دیگر هم هست که شبیه همینهاست. در هر کدام از این ماجراها، به یک دختر، زن، پسر یا مرد تجاوز شده، او را شکنجه کرده اند، روح و روانش را نابود کرده اند، و در اغلب موارد این جنایت ها به دست شبه نظامیانی صورت گرفته که به لباس شخصی ها معروفند.
در هر مورد، اطلاعات و جزئیات از جانب شخص قربانی در اختیار یک یا دو نفر از اعضای خانواده قرار گرفته و بعد به اطلاع دیگران رسیده یا نرسیده است. بسیاری از این فجایع، همانجا در قلب و سینه قربانیان باقی می ماند و به گوش کسی نمی رسد.
سازمان ملل، سوریه را “تراژدی بزرگ” این قرن نامیده است. تا ماه سپتامبر، 2 میلیون آواره سوری به طور رسمی در فهرست آژانس آوارگان سازمان ملل ثبت شده اند. اما گفته می شود نام یک میلیون نفر از آوارگان سوری هیچ جا ثبت نشده است.
بر اساس گزارش گروه دیده بان حقوق بشر در سوریه، تاکنون بیش از 115 هزار نفر در این کشور جان خود را از دست داده اند. در خصوص این آمار هم خیلی ها معتقدند که محافظه کاری شده و آمار اصلی بیش از اینهاست. چیزی که ما به طور دقیق اطلاع نداریم، تعداد زنان و مردانی است که مورد تجاوز قرار گرفته اند. تنها چیزی که در دست داریم، ماجراها و سرگذشت هایی شبیه همانی است که چند نمونه اش را خواندید.
سازمان “زنان تحت محاصره” در بنیاد رسانه ای زنان (Women Under Siege) که من در آن کار می کنم، تمام تلاش خود را به کار گرفته است تا تمام گزارش های موجود در خصوص خشونت های جنسی در سوریه را یکجا گردآوری کند و به صورت زنده و آنلاین اطلاع رسانی کند. اما در بسیاری از موارد، شرمساری و داغی که قربانیان بر پیشانی خود می بینند، آنها را از ارائه اطلاعات شفاف و دقیق درباره این جنایات، بر حذر می دارد.
من می دانم که آوارگان سوری که در ترکیه، اردن و لبنان ملاقات کرده ام، بار فجایع وحشتناکی را که شاهد بوده اند، به دوش می کشند و همزمان با مصائب جدید خود در کشورهای همسایه دست و پنجه نرم می کنند؛ مصائبی از جمله فقر، نژاد پرستی و ناامیدی و استیصال. من می دانم که بسیاری از آنها از کمترین کمک و امداد پزشکی و روحی و روانی برخوردار نیستند.
من می دانم که بسیاری از این زنان گفته شده در خانه بمانند و خود را جایی آفتابی نکنند، چرا که بدن های آنها به عنف مورد تعرض قرار گرفته است.
در آستانه سومین سال این جنگ دیوانه وار، ما می دانیم که مردم سوریه عذاب و مصیبتی باورنکردنی را تحمل می کنند. ضروری است تمام کشورها ارسال کمک های انسان دوستانه خود به منطقه و کمک به ایجاد صلح در سوریه را در اولویت قرار دهند. ما باید به خاطر داشته باشیم این مردمان، انسان اند؛ حتی اگر نتوانیم صورت های آنها را از پس غبار و دودی که سوریه را در برگرفته، ببینیم.
منبع:جوان