یکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳ | Sunday 10 November 2024

حقوق بشر را اسلام می تواند پایه‏ گذارى کند که سرانش مثل علی ‏بن‏ ابی ‏طالب(ع) است، نه کسانى که بشر را می خورند و اسم «حقوق بشر» رویش می ‏گذارند

بزرگترین ناقض حقوق بشر آمریکاست و بهترین مدافع حقوق بشر ایران اسلامیست.

به گزارش  انارما، بی گمان عدالت، مهمترین هدف و فلسفه دین است. لذا همواره در محوریت قرار میگیرد. آموزه های قرانی بر آن است تا همه انسا نها به دور از رنگ و نژاد و دین و مذهب، به چنان درج های از معرفت علمی و عملی برسند که برای کسب حقوق طبیعی خود یعنی عدالت قیام کنند و نسبت به آن کوتاه نیایند. (حدید، ۲۵)

حقوق بشر را اسلام می تواند پایه‏ گذارى کند که سرانش مثل علی ‏بن‏ ابی ‏طالب(ع) است، نه کسانى که بشر را می خورند و اسم «حقوق بشر» رویش می ‏گذارند.(۲)

 اسلامْ هم حقوق بشر را محترم می شمارد و هم عمل می ‏کند، حقى را از هیچ کس نمی گیرد، حق آزادى را از هیچ کس نمی ‏گیرد، اجازه نمی ‏دهد که کسانى بر او سلطه پیدا کنند که حق آزادى را به اسم آزادى از آن‏ها سلب کند و حق استقلال را به اسم استقلال از آن‏ها سلب کند. به اسلام پیوسته باشید و پیوند خودتان را هر روز محکم کنید.(۳) اسلام براى بشر دلسوز است. شما که مسیرتان غیر اسلام است، براى بشر هیچ کارى نمی ‏کنید.(۴)

(حقوق) انسانى اسلامى این است که ظلم نباید بشود، مظلوم هم نباید حقش ضایع بشود، نه کسى باید به کسى ظلم بکند و نباید که ظلم به دیگران کرد. حدود الهى براى تربیت جامعه است، نه براى انتقام جویى. اگر قاتل را نکشند، قتل زیاد مى‏شود؛ «و فِى الْقِصاصِ حَیوةٌ»؛ در قصاص زندگى است. اگر ما درِ قصاص را ببندیم، هر کسى بکشد، کارش نداشته باشیم، قتل زیاد می شود، زندگى مردم از بین مى‏رود، هر کس دلش خواست، هر کسى را می کشد. قصاص براى این است که زندگى بشر تأمین بشود. تربیت است، براى مصلحت جامعه است.

  تمام حدود الهى براى مصلحت جامعه است. اگر آن آدمى که فلان کار را می ‏کند و در شرع برایش فلان جزا را قرار داده ‏اند، اگر این جزا نباشد، امثالش زیاد می شود. آن شارعى که راضى نیست به یک بشر که هیچ، به یک حیوان (هم) ظلم بشود، امر می کند که (کسى) این جرم را کرده است، باید این حد را هم بخورد. این براى این است که مصلحت بشر را دارد ملاحظه می کند، براى حفظ حقوق بشر است. حدود الهى براى حفظ حقوق بشر است. حق بشر را اسلام دارد ادا می کند.(۵)

حقوق بشر در حکومت اسلامى‏

 حکومت اسلامى مبنى بر حقوق بشر و ملاحظه آن است. هیچ سازمانى و حکومتى به اندازه اسلام، ملاحظه حقوق بشر را نکرده است. آزادى و دموکراسى به تمام معنا در حکومت اسلامى است. شخص اول حکومت اسلامى با آخرین فرد مساوى است در امور.(۶)

 حکومتى می ‏تواند ادعا بکند که حقوق بشر را حفظ می کند که دولتش مبتنى بر یک عقاید الهى دینى باشد و خودش را مسؤولْ پیش یک قدرت بزرگ بداند. آن اشخاصى که خودشان را پیش یک قدرتى مسؤول نمی دانند، قائل نیستند. این‏ها هر چه ادعا بکنند که ما بشردوست هستیم و ما می ‏خواهیم حقوق بشر حفظ بشود، ادعا است؛ هیچ واقعیت ندارد. تا آن نقطه اصلى که نقطه اتکا است، خدا نباشد و خوف از او نباشد و خوف از مسؤولیت روز جزا نباشد، این بشر هرج و مرج می کند، به تباهى می ‏کشد. طبع انسان این است که از همین کارهاى خلاف بکند؛ طبعى است. اگر سر خود باشد، متعدى است. آنى که انسان را به راه می ‏آورد و کنترل می ‏کند و راهش را معین می کند، آن دیانت است که می ‏تواند کنترل کند. آن اعتقاد به یک مبدأ و یک معاد است که می ‏تواند انسان را بازدارد از این‏که در خلوت هم که هیچ کس نباشد، خلاف نکند.(۷)

 حفظ حقوق بشر تنها با تکیه بر مبدأ معنوى‏

 تا یک نقطه اتکاى معنوى نباشد، بشر اصلاح‏شدنى نیست. اصلاح بشر، حفظ حقوق بشر نمی شود الّا این‏که نقطه اتکایش یک مبدأ معنوى باشد. این اتکاى به مبدأ غیبى است که این کار را می ‏کند و الّا آن هم یک بشرى است مثل همه. اتکاى به یک مبدأ غیبى است که وادار می ‏کند یک بشرى را بر این‏که بگوید و این طور باشد که اگر لشکرهاى کذا آمدند، معاویه یا کى آمده است و یک خلخالى را از پاى یک ذِمیّه، از پاى یک زن یهودى یا زن نصرانى ربوده، مى‏فرماید اگر کسى بمیرد براى این قضیه، در تأسف این قضیه، حق دارد. آن رعیت را می خواهد. این آدمى است بشردوست براى این‏که نقطه اتکا دارد. اتکایش به یک عالَمى است ماوراى این عالَم. همه‏ اش خورد و خوراک نیست، همه‏اش زندگى حیوانى نیست، یک مطلب دیگرى در کار است.(۸)

  افتراى نقض حقوق بشر در ایران!

 دائماً مشغول افترا زدنند به جمهورى اسلامى؛ دائماً راجع به این که در جمهورى اسلامى حقوق بشر دارد از بین می ‏رود و جاهاى دیگر نه! رؤساى استکبار حفظ می ‏کنند حقوق بشر را! فقط در ایران است که حقوق بشر از بین می ‏رود! این براى این است که این‏ها مضطرب‏ اند؛ از اسلام اضطراب دارند، از این که اسلام پیشبرد بکند، این‏ها می ‏ترسند.(۹)

حقوق بشر از دیدگاه امام خمینی (زه)

امام خمینی(ره)از یکسو اسلام را مبین و موید حقوق بشر می داند و از سوی دیگر، غرب را مدعی دروغین و پایمال کننده آن می خواند. آنچه در ذیل می آید گزیده های تلخیص شده ای است از بیانات ایشان در این زمینه:

حقوق بشر جز با دین باورى محقق نمی شود

حکومتى می تواند ادعای حقوق بشر کند که مبتنى بر عقاید الهى دینى باشد؛ خود را نزد قدرت بزرگ – خداوند – مسئول بداند. دیگران هر چه ادعا بکنند که ما بشردوست هستیم و ما می ‏خواهیم حقوق بشر حفظ بشود و ما مى‏خواهیم،…صرفا ادعاست؛ هیچ واقعیت ندارد.

تا آن نقطه اصلى که نقطه اتکاست، خدا نباشد و خوف از او نباشد و خوف از مسئولیت روز جزا نباشد، این بشر هرج و مرج می ‏کند، به تباهى مى‏کشد. طبع انسان این است که خلاف بکند… اگر سر خود باشد متعدى است؛ آن(عاملی)که انسان را به راه می ‏آورد و کنترل می ‏کند و راهش را معین می ‏کند، دیانت است؛ اعتقاد به مبدأ و معاد است که می ‏تواند انسان را باز دارد از اینکه در خلوت هم که هیچ کس نباشد خلاف نکند.

اینهمه حرفها که شرافت(وجدان)یک شخصى اقتضاى کذا می ‏کند، انساندوستى یک شخصى اقتضاى کذا می ‏کند، اینها حرفهایى است که ما باورمان نمی آید که این انسان دوستها! و این شرافتمندها! یک همچو مردمى باشند… این انسان دوستها! همانهایند که اعلامیه حقوق بشر را امضا کرده اند. این انگلستان، این امریکا، این شوروى، این ابرقدرتها نمى‏دانند که اکنون(زمان شاه)در ایران چه می ‏گذرد؟! این بشردوستها! نمی ‏دانند که این سى میلیون بشر الآن در ایران چه حالى دارند؟! نمی ‏فهمند؟! اطلاع ندارند از واقع؟!

نیاز بشر به نقطه اتکای معنوی

اصلاح بشر، و حفظ حقوق بشر، ممکن نیست مگر اینکه نقطه اتکایش یک مبدأ معنوى باشد. باید دید حکومتى که نقطه اتکایش خداست با بشر چگونه رفتار کرده، و آن حکومتى که نقطه اتکایش خدا نیست(گرچه مانند بنی امیه و دیگر حکام ستمگر ظاهر و پوسته دینی داشته باشد)چگونه. آن را(علیع را) مى‏بینیم در عین حالى که حکومت بر این همه ممالک دارد، شبها بر می خیزد و به درِ خانه‏ نیازمندان مى‏رود، وضع ضُعَفا را بررسى و رسیدگى می ‏کند و مى‏گوید: می ‏ترسم که در آن طرف مملکت، در یمامه… یک کسى گرسنه باشد . از این جهت خودش را گرسنه می دارد که مبادا سیرتر از این گرسنه‏ ها باشد.

این تأثیر اتکا به مبدأ غیبى است و الّا او هم بشرى است مثل همه. اتکاى به مبدأ غیبى است که بشرى  را وادار می کند وقتی مطلع می شود سربازان معاویه خلخالى را از پاى یک زن یهودى یا نصرانى ربوده، بگوید: اگر کسى در تأسف این قضیه بمیرد، حق دارد . چنین فرمانروایی است که رعیت را دوست دارد؛چنین انسانی بشردوست است چون نقطه اتکا دارد. اتکایش به یک عالَمى است ماوراى این عالَم. (انسان)که همه‏اش خورد و خوراک نیست، همه‏اش زندگى حیوانى نیست، مطلب دیگرى هم در کار است. انسان می تواند مقدراتش را به کسانیکه این گونه به مبدأ(خداوند)و مبادىِ معنوى  اتکا دارند، بسپارد…

تناقض ها

این مدعیان حقوق بشر در طول این پنجاه سال که دولت غاصب پهلوى همه چیز ملت را برد، و آن را از هستی ساقط کرد؛ در طول این پنجاه سال که جوانان ما در حبسها و زیر شکنجه ها به سر بردند…صدایشان در نیامد. برعکس، رئیس جمهور امریکا- با این شاه سابق ظالم بدبخت همراهى و از این دژخیمى که تمام هستى ما را به باد داد حمایت می کرد. لکن حالا که این دژخیمان به دام ملت افتاده‏اند فریاد «وا بشرا» ى اینها بلند شده‏ است!

آنها از ماهیت انسان و «حقوق بشر»چه می دانند؟!

این حقوقدانهای مدافع منافع ابرقدرتها، از انسانیت اطلاعى ندارند. اینها فقط – از انسان – یک سر و دو گوش، و این سطح طبیعت را مى بینند نه عمق طبیعت. اینها از «حقوق بشر»دم می زنند! تو چه می ‏دانى بشر چه هست تا حق بشر چه باشد! تو انسان را مى‏شناسى تا حق انسان را بشناسى؟! تو جامعه را می ‏شناسى که حق جامعه را بشناسى؟!…اینها همه براى این است که بچاپند این جامعه را! براى اصلاح نیست.

جنگهایى که الآن هم در دنیا برپا است وامریکا از آن طرف، شوروى از این طرف و آن یکی از طرف دیگر کمک می کنند، اینها همه جنگهاى انحرافى و برخلاف انسانیت است. … این همه کشتار، در این ممالک می ‏شود، فوج فوج مردم بوسیله دست نشاندگان این قدرت ها بقتل می رسند و این طرفدارهاى حقوق بشر نشسته‏اند و سیگار مى‏کشند و پاهایشان را روى هم می اندازند و یک کلمه صحبت نمی ‏کنند. اما آن روز که بایدحکم اسلام در مورد یک عده غده های سرطانی مانند هویدا و نصیری اجرا شود، واویلا بلند می ‏کنند! …

(از نظر اینها)حقوق انسان اصلًا مطرح نیست… حقوق ابرقدرتها مطرح  است! آنها براى ابرقدرتها حق قائلند. حقشان هم این است که همه ممالک را بچاپند!

حمایت از حیوانات و  کشتار میلیون ها انسان!

آنها براى «حقوق بشر» و حتى حقوق حیوانات، مجامع دارند! اما همه اش براى حفظ حقوق خودشان است. با اسم حقوق بشر، حقوق خودشان را حفظ می کنند، و حقوق ما را پایمال مى‏کنند… می گویند طرفدارى از حیوانات، و در ویتنام و نقاط دیگر میلیون هاانسان را به آتش می ‏کشند! …

آن ها از آن‏ور دنیا آمده‏، و این‏ور دنیا را به آتش کشیده‏اند، و صحبت از حقوق بشر می ‏کنند!… دنیا، وضعش این‏طور شده که ظالم بیشتر از مظلوم داد رحمت مى‏دهد!. آن کسى که مردم را پایمال می ‏کند، بیشتر از حقوق بشر صحبت می ‏کند

* انبیا آمدند این جامعه را از فسادها حفظ کنند. این حقوقدانها اصل اسلام را نمی ‏شناسند چیست. این غربیهایى که دور هم جمع شدند براى منافع ابرقدرتها، این‏ها از انسانیت اصلاً اطلاعى ندارند. این‏ها فقط این حیوان یک سر و دو گوش را می ‏بینند و این طبیعت و این سطح طبیعت؛ نه عمق طبیعت. این‏ها «حقوق بشر» مى‏خواهند! تو چه می ‏دانى بشر چه هست تا حق بشر چه باشد! تو انسان را می ‏شناسى تا حق انسان را بشناسى؟ تو جامعه را می ‏شناسى که حق جامعه را بشناسى؟ همه آن‏ها همین طورند. همه این حرفها که می شنوید در آن طرفها هست و این طرفها هم از آن‏ها تقلید می ‏کنند، همه براى این است که بچاپند این جامعه را! براى چاپیدن است؛ براى اصلاح نیست. اصلاً پیش آن‏ها انسان مطرح نیست، در این جوامعى که طرفدار حقوق بشرند، حق و حقوق انسان اصلاً مطرح نیست، ابداً حقوق بشر مطرح نیست؛ حقوق ابرقدرتها مطرح است! آن‏ها براى ابرقدرتها حق قائلند. حقشان هم این است که همه ممالک را این‏ها بچاپند!(۱۰)

حقوق بشر از دیدگاه  قرآن و امام حسن عسکری(ع)‌

آموزه های اسلامی ارتباط تنگاتنگی را میان رفتارهای اجتماعی انسان با حقیقت عبادت و بندگی ایجاد کرده است. به این معنا که انسان تنها با عبادتهای فردی و اعمال صرف عبادی نمیتواند مسیر راست الهی را برای ربانی شدن بپیماید و در مقام خلافت الهی قرار گیرد؛ زیرا اصولا مقام خلافت الهی و مظهریت در ر بوبیت، بیانگر این معناست که انسان می بایست در خدمت دیگر آفرید ه های الهی باشد؛ زیرا مظهریت در ربوبیت به معنای پروردگاری است. پس اصلی ترین ماموریت و مسئولیت انسان به عنوان خلافت الهی آن است که آفریده های دیگر را به کمال بایسته و شایسته آنها برساند. از همین رو خداوند مسئولیت تعلیم، تزکیه، تربیت انسان و دیگر موجودات را در حد استطاعت، ظرفیت و قابلیت آنها برعهده خلیفه خود یعنی انسان نهاده (بقره۳۱ ) و یا در آیه ۶۱ هود یکی از ماموریتهای بشر را آبادانی زمین دانسته است.

در برخی از اخبار آمده است که اصولا ارتبا ط گیری درست با انسانها دیگر حتی با تبسم، از جایگاه بالایی در فرهنگ اسلامی برخوردار است و آنچه موجب رفتن آدمی به بهشت می شود، همان خو ش خویی و خلق حسن داشتن نسبت به دیگران است.رسول خدا(ص) می فرماید: امت من بیشتر به سبب دوچیز وارد بهشت می شوند: خداپرستی  و خوش خلقی . (وسائل الشیعه، ج ۱۲ ، ص ۱۵۰ )

بنابر این اعمال صالح هرچند که شامل عباد تهای محض چون نماز، روزه و حج می شود، ولی شکی نیست که انفاق مالی و غیر مالی (بقره آیه ۳ و آیات دیگر)، تعاون و همکاری در کارهای خیر و احسان(مائده، آیه ۲)و مانند آن از جمله مهمترین اعمال صالح است که با قصد تقرب و اطاعت از خداوند، به عباد تهای محض تبدیل م یشود.

اینکه در آیات قرآنی از جمله ۱۰ فاطر، عمل صالح در کنار ایمان و نیت به عنوان دو اصل تقرب بیان شده به این معناست که هر آنچه به عنوان عمل صالح شناخته و معرفی می شود، موجب تقرب ورود به بهشت می شود. از این رو امام محمد باقر(ع) فرمودند: همانا عمل صالح، انسان را به سوی بهشت میبرد، (بحار الانوار، ج ۶۸ ، ص ۱۸۵ ، حدیث ۴۶) این اعمال صالح که تقرب و بهشت را برای انسان تضمین می کند، در بخش اعظم آن همان اعمال نیک نسبت به دیگران به قصد و نیت تقرب الالله است.

حضرت امام حسن عسکری(ع) در بیان ارزش ایمان و فعالیتهای خیرخواهانه اجتماعی و اعمال صالح و نیک در حق دیگران می فرماید: خصلتان لیس فوقهما شی: الایمان بالله، و نفع الاخوان؛ دو خصلت و حالتی که والاتر از آن دو چیز نمی باشد عبارتند از: ایمان و اعتقاد به خداوند، نفع رساندن به دوستان و آشنایان. (تحف العقول، ص ۴۸۹ ، س ۱۳ ؛ ونیز بحار الانوار، ج ۷۵ ، ص ۳۷۴ ، ح ۲۶) .

در برخی از اخبار به این نکته توجه داده شده که رفتار آدمی با هم نوع خود بهترین گواه درباره شخصیت واقعی و حقیقی افراد است و اگر انسان میخواهد خداشناسی کسی را بشناسد باید به رفتار او با دیگران توجه کند. از این رو بارها عبارتی همچون: من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق؛ کسی که شکر مخلوق نگزارد شکر خالق نگزارد، آمده است؛ زیرا رفتار اجتماعی، خود بهترین نشانه و گواه درباره ویژگیهای اخلاقی و صفات و فضایل و شخصیت افراد است.

امام حسن عسکری(ع) نیز مبتنی بر همین معیار و میزان شناخت افراد می فرماید: من لم یتق وجوه الناس لم یتق الله؛ کسی که در مقابل مردم بی تقوا و بی پروا باشد و مسائل اخلاقی و حقوق مردم را مراعات نکند، تقوای الهی را نیز رعایت نمی کند. (بحارالانوار، ج ۶۸ ، ص ۳۳۶) در حقیقت یکی از مهم ترین معیارهای شناخت شخصیت افراد و سنجش میزان تقوا و بی تقوایی و ایمان و کفر افراد، نوع تعاملات اجتماعی آنان است. پس هر کسی دارای شخصیت کاملتری باشد، در تعامل و ارتباط با دیگران، بهتر و نیک تر عمل می کند و افزایش ایمان شخص و بندگی او، موجب افزایش خو شخویی، احسان و نیکی بیشتر به دیگران می شود.

امام حسن عسکر ی(ع) براساس همین معیار، رفتار خوب و بد شیعیان را ملاک سنجش ایمان و ولایت ایشان نسبت به خود می داند و می فرماید: اتقوا الله و کونوا زینا و لا تکونو شینا، جرو الینا کل موده، و ادفعوا عنا کل قبیح ، فانه ما قیل فینا من حسن فنحن اهله، و ما قیل فینا من سوء فما نحن کذالک؛ تقوای الهی را – در همه امور – رعایت کنید و زین تبخش ما باشید و مایه ننگ ما قرار نگیرید، سعی کنید افراد را به محبت و علاقه ما جذب کنید و زشت یها را از ما دور نمایید؛ درباره ما آنچه از خوب یها بگویند صحیح است و ما از هرگونه عیب و نقصی مبرا خواهیم بود. (بحارالانوار، ج ۷۵ ، ص ۳۷۲ )

پس هما نطور که رفتار خوب و بد شیعیان به نام امامان معصوم(ع) تمام می شود، همینگونه رفتار خوب و بد مسلمان و مومن، به خدا و دین نسبت داده می شود. از این رو باید مواظبت کرد .

مراعات حقوق اجتماعی مردم

یکی از نشانه های اهل اسلام و ایمان این است که به قصد تقرب به خدا و رضایت او، کارهای نیک و خوب را در حق مردم انجام م یدهند و اهل ایثار و احسان هستند و فراتر از عدالت، با مردم برخورد می کنند و حتی از حقوق ثابت خود برای رضایت خداوند می گذرند، هرچند که اهل پذیرش ظلم نیستند و در برابر ستمکار می ایستند، ولی ظلم هم نمی کنند و اگر به خطا و اشتباه کسی درباره آنان ظلم کرد، از او می گذرند و عفو می کنند و حتی در مقام صفح، چنان با او برخورد می کنند که گویی ظلم و ستمی نکرده است.

پس کسی که تا این اندازه در حق دیگران احسان می کند، در مراعات حقوق دیگران هرگز کوتاه نمی آید. بر همین اساس تمام تلاش خودرا مبذول این معنا می کند تا حقوق مردم را بشناسد و آن را مراعات کند.

در فرهنگ اسلامی به ویژه از امامان معصوم(ع) مجموعه هایی از حقوق بیان شده است تا مومنان آن را شناخته و مراعات کنند. از جمله این مجموعه ها می توان به رساله حقوق امام سجاد(ع) اشاره کرد.

البته در سنت و سیره امامان معصوم(ع) در قول و عمل، مطالب بسیاری درباره کلیات و مصادیق حقوق دیگران بیان شده است که لازم است آنها را مطالعه و عمل کنیم و خود را به عنوان شیعه، زینت اسلام وایمان و ولایت قرار دهیم. از این رو امام حسن عسکری(ع) شناخت حقوق همنوعان را یکی از واجبات دانسته و از مومنان خواسته است تا آن را بشناسند و مراعات نمایند. آن حضرت در این باره فرموده است: اعرف الناس بحقوق اخوانه، و اشدهم قضاء لها، اعظمهم عندالله، شانا؛ هرکس حقوق همنوعان خود را بشناسد و رعایت کند و مشکلات و نیازمند یهای آنها را برطرف نماید، در پیشگاه خداوند دارای عظمت و موقعیت خاصی خواهد بود.(احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۵۱۷ ، حدیث ۳۴۰ )

در این حدیث امام(ع) به صراحت روشن می کند که شناخت حقوق دیگران به ویژه برادران ایمانی و مراعات و انجام آن یکی از مهم ترین جلو ه های عبادت الهی و بندگی اوست؛ چرا که انسان با چنین اعمال و رفتاری است که می تواندبه پیشگاه خداوند تقرب جوید و مقام بسیار بزرگ و عظیمی را به دست آورد.

امام حسن عسکری(ع) حتی شناخت حقوق دیگران و مراعات آن را نه تنها برای تقرب به خداوند و رسیدن به بهشت لازم و واجب می داند، بلکه از نظر آن حضرت(ع) حتی اگر کسی بخواهد در دنیا در میان مردم نیز محبوب شود و مردم به ستایش و مدح او بپردازند، می بایست اخلاق نیک و کریمان های داشته باشد و فراتر از حقوق به مردم توجه کند؛ چرا که اصولا مردم افراد نیکوکار را دوست میدارند حتی اگر حسن فاعلی رفتار ایشان به قصد تقرب الالله نباشد.

البته برخی از حقوق مردم، بایسته تر نسبت به برخی دیگر است؛زیرا همه حقوق اجتماعی مردم در یک سطح نیست؛ به عنوان نمونه عدالت و آزادی هر دو از حقوق اجتماعی مردم است ، ولی شکی نیست که مراعات عدالت، مهم تر از آزادی است؛ زیرا عدالت به معنای اعطاء حق کل ذ یالحق )بخشیدن حق هر صاحب حق( یا وضع کل شیء فی موضعه )قرار دادن هر چیز در جای مناسب آن است. پس اگر عدالت مراعات شود، همه حقوق اجتماعی شخص مراعات شده است که از جمله آنها آزادی است؛ اما اگر بخواهیم آزادی را به شکل مطلق مراعات کنیم ممکن است که به برخی از حقوق دیگران تعرض شود. بنابر این، باید در مراعات حقوق اجتماعی دیگران همواره قدرت تشخیص خود را به کار گرفته و اهم و مهم کنیم تا به بهترین شکل حقوق دیگران مراعات شود.

از نظر امام حسن عسکری(ع) مراعات حقوق اجتماعی دیگران، همان عبادت و تقوای الهی است و لذا همواره تقوا را با مراعات حقوق اجتماعی دیگران و احسان و نیکی در حق مردم همراه می کند و مثلا در توصیه های خود به شیعیان می فرماید: اوصیکم بتقو یالله و الورع فی دینکم و الاجتهاد لله، و صدق الحدیث، و اداء الامانه، الی من انتمنکم من بر او فاجر، و طول السجود، و حسن الجوار؛ تقوای الهی را پیشه کنید و در امور دین ورع داشته باشید، در تقرب به خداوند کوشا باشید و در صحبتها صداقت نشان دهید، هر کس چه نیکوکار و چه گناهکار، امانتی را نزد شما نهاد آن را سالم تحویلش دهید، سجد ههای خود را در مقابل خداوند طولانی کنید و به همسایگان خو شرفتاری و نیکی نمائید(أعیان الشیعه: ج ۲، ص ۴۱ ، س ۳۰ ، بحارالانوار: ج ۷۵ ، ص ۳۷۲ ، ح ۱۲).

اسلام در مراعات حقوق اجتماعی، حقوق همسایگان را بیشتر مورد توجه قرار می دهد؛ زیرا ارتباط اجتماعی با آنان و همینطور مسائل حقوقی و مانند آن در میان همسایگان بیشتر است؛ چرا که هرچه ارتباط بیشتر شود، درصد خطا و اشتباه و نیز لزوم گذشت و عفو و احسان نیز افزایش می یابد. در روایات معتبر اسلامی چنان از حقوق همسایگان گفته شده که انسان گمان می کند که همسایه مانند خویشان از شخص ارث می برد.

امام حسن عسکر ی(ع) نیز به مراعات حقوق همسایگان توجه داده و از اینکه همسایگان حقوق یکدیگر را مراعات نکنند گلایه می کند و در سخنی از رفتارهای برخی همسایگان ای نگونه انتقاد می فرماید: من الفواقر التی تقصم الظهر جار ان رای حسنه اطفاها و ان رای سیئه افشاها؛ یکی از مصائب و ناراحتی های کمرشکن، همسایه ای است که اگر به او احسان و خدمتی شود آن را پنهان و مخفی داردو اگر ناراحتی و اذیتی متو ه اش گردد آن را آشکار سازد. (بحارالانوار، ج ۷۵ ، ص ۳۷۲ ، ۱۱)

به هر حال، براساس دیدگاه امام حسن عسکری(ع) شناخت حقوق مردم و مراعات آن از مهم ترین اعمال صالح و نیکی است که می بایست بدان توجه داشت.البته از نظر آن اما م(ع) حتی اگر کسی اعتقادی به آخرت ندارد و بخواهد در همین دنیا در آسایش و آرامش باشد و محبوب مردمان گردد، بر او لازم است تا حقوق مردمان را شناخته و مراعات کرده و از در احسان و ایثار در آید و احساسات و عواطف خوب را نسبت به دیگران بروز دهد؛ اما اگر بخواهد سعادت دنیا و آخرت را به دست آورد با افزودن حسن فاعلی و نیت تقرب و رضایت خداوندی می  تواند به این آرزو برسد و با اعمال صالح اجتماعی به نیت وجه الله خود را خوشبخت دو سرا سازد. پس لازم است همواره اصل را در زندگی همان قاعده طلایی قرار داد که باره ا امامان معصو م(ع) در عبار تهای گوناگون بیان کرده و فرمود ه اند: آنچه را برای خود می پسندید برای دیگران بپسندید و آنچه را برای خود نمی پسندید برای دیگران هم نپسندید.با مراعات این اصل و قاعده طلایی است که زندگی انسان در دنیا و آخرت بهشتی و سعا د ت آمیز خواهد شد و بسیاری از مشکلاتی که اکنون جوامع با آن مواجه هستند از میان میرود.

بزرگترین ناقض حقوق بشر دولت های غربی و مستکبر بخصوص آمریکاست .

دولت آمریکا حرف از حقوق بشر می زند اما خود عملاً به کشورهای مسلمان حمله می کند ، صحبت از بشریت می کند اما خون بچه های بی گناه فلسطین و… می ریزد .

دانشمندا ن هسته ای کشور ما را ترور می کند ،‌و این را می دانیم،ایران اسلامی، مدافع بشریت و طرفدار حق و همیشه حقوق بشر را در حد اعلی رعایت کرد.

۲) صحیفه امام، ج ۱۰، ص ۳۶۱

۳) صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۶۹

۴) صحیفه امام، ج ۸، ص ۵۶

۵) صحیفه امام، ج ۷، صص ۳۱۳ – ۳۱۴

۶) صحیفه امام، ج ۵، ص ۷۰

۷) صحیفه امام، ج ۴، ص ۴۰۲

۸) صحیفه امام، ج ۴، صص ۴۰۳ – ۴۰۴

۹) صحیفه امام، ج ۱۹، ص ۱۱۸

۱۰) صحیفه امام، ج ۸، صص  ۳۳۲ و ۳۳۳

۱۱) صحیفه امام، ج ۱۰، ص ۳۶۰

۱۲) صحیفه امام، ج ۱۴، صص ۶۵ – ۶۶

۱۳) صحیفه امام، ج ۱۷، ص

انتهای پیام /

منبع:بوتیا

آخرین اخبار

تبلیغات

تاریخچه

تصویر برگزیده

آشنایی با حق واخواهی در دعاوی حقوقی

یکی از تمهیدات قانون آیین دادرسی مدنی به منظور رعایت اصل تناظر و رعایت حق دفاع خوانده در هنگام رسیدگی به دعاوی، واخواهی می باشد. واخواهی مختص رای غیابی است و صرفا در صورتی ایجاد می شود که شرایط ۴ گانه ...

یادداشت های خصوصی