- شنبه, 7 سپتامبر 2024
- خبرنگار
- بدون دیدگاه
- اخبار انار , اخبار پیشخوان , تیتر روز , جدیدترین خبرها
- 99609
یکی از تمهیدات قابل توجه در فرایند رسیدگی به دعاوی حقوقی، دعاوی ثالث است. دعاوی ثالث مشتمل بر سه عنوان ورود ثالث، جلب ثالث و اعتراض ثالث است. در توضیح این دعاوی باید گفت ورود ثالث دعوایی است که میتواند از ناحیه شخص ثالثی که جز اصحاب دعوی نیست به طرفیت طرفین دعوی اقامه شود […]
یکی از تمهیدات قابل توجه در فرایند رسیدگی به دعاوی حقوقی، دعاوی ثالث است. دعاوی ثالث مشتمل بر سه عنوان ورود ثالث، جلب ثالث و اعتراض ثالث است. در توضیح این دعاوی باید گفت ورود ثالث دعوایی است که میتواند از ناحیه شخص ثالثی که جز اصحاب دعوی نیست به طرفیت طرفین دعوی اقامه شود و در حقیقت ثالث خود را دارای حق بداند و برای جلوگیری از تضییع حق خویش بخواهد به دعوای مطروحه ورود کند؛
البته باید توجه داشت دعوای ورود ثالث صرفا تا قبل از ختم دادرسی در مراحل بدوی و تجدیدنظر قابلیت طرح دارد. به عنوان مثال تصور کنید الف بر سر یک قطعه زمین ۵۰۰ متری با ب اختلاف دارند و برای همین دادخواست اثبات مالکیت علیه ب مطرح می کند. ب مالک ۳ دانگ مشاع این قطعه زمین است و ج مالک ۳ دانگ دیگر آن است.
در این دعوی قاعدتا ج نیز دارای حقوقی است و اگر رسیدگی دادگاه منجر به محکومیت ب شود قاعدتا در حقوق ج نیز تاثیرگذار است که می بایست ج تا قبل از ختم دادرسی، دادخواست ورود ثالث به طرفیت الف و ب را مطرح نماید و وارد رسیدگی شود. اما دعوای جلب ثالث کمی متفاوت است؛
در جلب ثالث دعوایی بین طرفین اختلاف مطرح می شود که یکی از اصحاب دعوی برای اثبات بی حقی طرف مقابل لازم می داند که شخص ثالثی را به دعوی وارد کند تا با ورود وی ، خود تبرئه شود؛ در دعوی جلب ثالث مهلت درخواست جلب ثالث تا پایان جلسه اول دادرسی است و بعد از آن تا سه روز پس از جلسه دادرسی می بایست دادخواست جلب ثالث را ثبت نمود.
به عنوان نمونه تصور کنید الف دسته چک متعلق به ب را سرقت نموده و بعد از جعل امضای وی چک را بابت بدهی خود به دیگری می دهد و او چک را به بانک برده و به خاطر عدم موجودی برگشت می خورد و در این موقع دعوی مطالبه وجه چک به طرفیت ب به عنوان صاحب حساب صادر می کند حال آنکه ب اصلا از این ماجرا خبر نداشته و چک وی توسط الف به سرقت رفته و امضا شده و سواستفاده شده است.
در این دعوی مطرح شده ب می تواند برای احقاق حق خویش دادخواست جلب ثالث الف را مطرح نماید و او را به دعوی جلب کند تا پس از رسیدگی بی گناهی وی ثابت گردد. اما در نهایت دعوای اعتراض ثالث زمانی قابل طرح است که حکم قطعی صادره به حقوق شخصی جز اصحاب دعوی ضرر برساند و حقوق وی را تضییع کند که در این صورت وی می تواند دادخواست اعتراض ثالث مطرح نماید؛
به عنوان مثال تصور کنید الف دادخواست اثبات مالکیت یک قطعه زمین فاقد سند رسمی به طرف ب می دهد و پس از رسیدگی حکم به نفع وی صادر می شود و قطعیت می یابد. اما در حقیقت این قطعه زمین متعلق به ج بوده است که حق وی در این حکم قطعی ضایع شده است. ج می تواند دادخواست اعتراض ثالث را نسبت به دادنامه قطعی صادره مطرح نماید و تقاضای رسیدگی مجدد با درنظر گرفتن حقوق خود را بنماید.
البته دادخواست اعتراض ثالث بر خلاف سایر دعاوی ثالث مهلت خاصی ندارد و فرد می تواند هر زمان که بخواهد این دادخواست را طرح نماید. در پایان باید گفت تفاوت اصلی دعاوی ورود ثالث و جلب ثالث با اعتراض ثالث در حکم محکومیت قطعی است؛ در جلب و ورود ثالث حکم محکومیت قطعی صادر نشده است و دعوی در جریان است اما در اعتراض ثالث حکم محکومیت قطعی صادر شده است.
مهدی مظفری اناری- پژوهشگر دکتری حقوق جزا و جرم شناسی و مسئول کانون تخصصی حقوقی خادمیاری رضوی شهرستان انار