باراللها الامان از بی کسی / هر که نشناسد امام خود نمی ارزد خسی

شعر«روایتی از امام شاهد» ارسالی  یکی از مخاطبین محترم انارما که در وصف میلاد امام رضا(ع) سروده است ؛

من چه قابل شعر گویم از غریب الغرباء

ضامن آهو امید هر فقیر و بینوا

آنکه از شهر پیامبر سفرش آغاز شد

در مسیر طوس صدایش خودبخود آواز شد

چون به نیشابور رسید آن حامی اهل قلم

جمع دوستان بی نظیر عالی نوشتند از علم

آن قلم دستان دیروز پی دینارودرهم

مزد خود را خوب گرفته از امام و از حریم و از کرم

گل دهان باز کرد بگفتا این بیان با این سخن

من غریب و بی کس و تنها شدم دور از وطن

گفت حدیثی از خدا آن بنده خوب خدا

لا اله الا ا… حلقه ایست هرگز مشو از او جدا

وارد قلعه شدن شرط دارد شروط آ

چونکه شرط آن منم از در درون حلقه آ

بی خبر مانده منم از آن فضا و روزگار

لب فرو بندم چه بهتر که بگویم از امام ماندگار

کاش می نوشتند این احادیث با آب طلا

امت دیروز و امروز نمی گشت به دردی مبتلا

بارالها الامان از بی کسی

هر که نشناسد امام خود نمی ارزد خسی

روضه خود خواندم و نوحه سرایی کردم

حسن همدردی نداشتم دل هوائی کردم

انتهای پیام/ نسیم جنوب