جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ | Friday 29 March 2024

شهید علی اکبر کریمی اسمی شناخته شده برای مسئولان و متولیان شهرستان انار نبود.او از نسل کسانی بود که هشت سال در جبهه‌های دفاع از ملت ایران ایستادگی کرده بود و در حین زمان جبهه های حق علیه باطل با بدنی از گلوله سیمینوف تصمیم می گیرد تا فرهنگ حماسه را سال به سال به نوجوانان این کشور یادآوری کند…

شهید علی اکبر کریمی اسمی شناخته شده برای مسئولان و متولیان شهرستان انار نبود.او از نسل کسانی بود که هشت سال در جبهه‌های دفاع از ملت ایران ایستادگی کرده بود و در حین زمان جبهه های حق علیه باطل با بدنی از گلوله سیمینوف تصمیم می گیرد تا فرهنگ حماسه را سال به سال به نوجوانان این کشور یادآوری کند.

به گزارش ” انارما” گفت‌وگویی خواندنی با برادران شهید علی اکبر کریمی که به علت کهولت سن مادرشهید گفت و گو را با محمد و علی اصغر ادامه می دهیم  که سالروز شهادت علی اکبر کریمی مصادف است با ورود شهدای گمنام به شهرمان و همین روز بهانه شد تا خاطراتی از هشت سال دفاع مقدس، از دوران سازندگی و از همه روزهایی که با خانواده اش مشغول کار فرهنگی و در جبهه های نبرد مشغول مبارزه بر علیه دشمن بوده است.

شهید علی اکبر کریمی اسمی شناخته شده برای مسئولان و متولیان شهرستان انار نبود.او از نسل کسانی بود که هشت سال در جبهه‌های دفاع از ملت ایران ایستادگی کرده بود و در حین زمان جبهه های حق علیه باطل با سینه ای شکافته از گلوله سیمینوف تصمیم می گیرد تا فرهنگ حماسه را سال به سال به نوجوانان این کشور یادآوری کند.

گفت و گو با برادر شهید کریمی درباره زندگی خصوصی و ویژگی‌های خلقی و رفتاری شهید در تعامل با خانواده و زمان جبهه ای نبرد را در ادامه بخوانید:

انارما؛ به عنوان سوال اول بیشتر از علی اکبر برایمان بگویید:

علی اکبر به عنوان برادر ارشد خانواده ما بود و به گفته مادرم در زمان کودکی فرزندی مودب و منظم بود، دوره تحصیلاتش هم تا مدرک دیپلم با نمرات عالی دریافت کرد ولی در حین درس خواندن  به اصرار وارد جبهه شد و جز اولین شهدای شهرستان انار در سن ۱۹ سالگی در شهرستان انار نام گرفت . ما از علی اکبر هیچگونه ناراحتی ندیدیم خدا نخواست برای ما بماند… .

انارما؛ اولین بار علی اکبر در چه تاریخی به جبهه رفت و در آن موقع چند سال داشت و در چه سالی به درجه رفیع شهادت رسید ؟

 اواخر سال ۶۱ بود که ایشان به عنوان بسیجیدر ۱۴سالگی به جبهه رفت و زمانی که دیپلمش را گرفت و در هفتمین باری که به جبهه رفت و در آن زمان  تنها نه روز بعد از اینکه پاسدار رسمی در سپاه شده بود در دوازدهم اسفند سال ۶۵ در عملیات کربلای پنج به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

انارما؛ چه کسی خبر شهادت علی اکبر را به شما اطلاع داد؟ از حال و هوای لحظه شنیدن خبر بگویید.

 زمانی که علی اکبر در جبهه های نبرد حضور داشت  من به عنوان برادر بزرگتر خانواده در کنار مادر و تنها برادرم علی اصغر حضور داشتم  و یادم هست در هنگام درس خواندن برای دریافت مدرک دیپلم به همراه شهید عبداللهی در کتابخانه مسجد ابوالفضل  در انار بودیم و غلامرضا محمدی که آن زمان به عنوان نماینده بنیاد شهید حضور داشت به یکباره و اتفاقی پیش من آمد و من هم در آن روز  حس عجیبی داشتم می دانستم که اتفاقی افتاده است، آخر، خانواده های شهدا موقع شهادت یکی از اعضای خانواده شان قطعاً این حس را تجربه کرده اند و خوب می دانند که من چه می گویم  به هر حال وارد کتابخانه شد و با چشم های  اشک آلود وارد شد اما چیزی نمی گفت ؛ از او پرسیدم  چی شده زود بگو؟ نکنه علی اکبر… غلامرضا همان لحظه رو به من کرد و در حالی که بغض گلویش را گرفته بود گفت: از اعماق وجودت بگو «یاحسین» و  دیگر چیزی از آن لحظه در خاطرم نیست… .

انارما؛ بیشتر از لحظه شهادت علی اکبر در جبهه ها برایمان بگویید ؟

هنگام غروب آفتاب بود که در عملیات کربلای ۵ در در محور شلمچه – کانال ماهی در کنار تپه های نعل اسبی که نیروهای عراقی در این عملیات قسمتی از این منطقه را تصرف کرده بودند و به آن منطقه مشرف بودند شهید علی اکبر به همراه شهیدان حجت الاسلام محمود پورسالاری و حجت الاسلام علی غلامرضایی نژاد در آن منطقه حضور داشتند که هر سه در این عملیات و در همان منطقه و شاید در عرض تفاوت چندین ساعته در آن روز به شهادت می رسند ولی چون علی اکبر زود تر از شهیدان پورسالاری و غلامرضایی شهید شد به کمک نیروهای امدادی توسط اکبر گنجی و حسن گنجی به محل شهادت علی اکبر برمی گردند و می بینند که با تک تیر انداز گلوله سیمینوف دشمن بعثی سینه علی اکبر را  شکافته و به فیض شهادت نائل آمده است .

انارما؛ با توجه به اینکه سالروز شهادت برادرتان مصادف شده است با ورود کاروان شهدای گمنام به شهر انار راجع به حضور این شهدا در شهرمان بگویید:

یقینا حضور شهدا در شهر ها مایه خیر و برکت میشود و این خیر و برکت با حضور شهدای گمنام دوچندان خواهد شد . شهدایی که با حضورشان شور و حال عجیبی در شهر ایجاد می کنند و تاثیر پذیری نسل جوان از شهدا یکی از برکات شهدا برای ما می باشد.

انارما؛ در آخر اگر حرفی باقی مانده است بفرمایید.

درد و دل اکثر خانواده شهدا  این است که مسئولین کاری بکنند خون شهدا کمرنگ نشود هم در کارهای اجرایی و مسئولیتی یعنی اینکه خودشان افراد مومنی به کارشان و هدفی در جریان مسئولیتشان داشته باشند خدای نکرده ذره ای پا را خارج از شرع مقدس اسلام نگذارند در حیطه اجرایی کارشان فکرشان و نیتشان این باشد که این جوانان و این عزیزان خونشان را پای این انقلاب و این نظام دادند آن ها هم پاسدار خوبی برای خون ها باشند و کار کنند که شهیدان دوران دفاع مقدس بعد از چند سال از یاد برده نشوند و به خانواده های شهدا سر بزنند ، این تنها توقع و انتظار ماست.

انتهای پیام/

 

 

دیدگاه کاربران

دوست پنج‌شنبه 2 مارس 2017 - 8:37 ب.ظ

درود بر همه شهیدان مخصوصا دایی بزرگوار شهید کریمی

بی نشان پنج‌شنبه 2 مارس 2017 - 9:14 ب.ظ

جالب بود تا بحال عکس دوم و سوم شهید رو ندیده بودم

... پنج‌شنبه 2 مارس 2017 - 9:34 ب.ظ

اللهم احشرنا مع المجاهدین و الصدیقین والشهدا

دانیال یکشنبه 5 مارس 2017 - 1:26 ق.ظ

روحش شاد

اشنا یکشنبه 5 مارس 2017 - 9:08 ب.ظ

روحت شاد و یادت همیشه گرامی

آخرین اخبار

تبلیغات

تاریخچه

تصویر برگزیده

ویژه برنامه تحویل سال ۱۴۰۳در شهرستان انار

برنامه تحویل سال در شهرستان انار برگزار شد ...

یادداشت های خصوصی