- دوشنبه, 4 دسامبر 2017
- خبرنگار
- بدون دیدگاه
- پربحث ترین ها , تیتر نخست , یادداشت ویژه
- 74299
راستی! یک چیز دیگر، در این هیری ویری و بَلبَشویی که بچۀ زلزلهات برای ما درست کرد، دیگر این حالگیری چه بود تالاپی افتادیم توی گروه مرگ!
به گزارش ” انارما ” ، در ستاد مدیریت بحران شهرستان، همگی عزم خود را برای مدیریت بحران جزم کردهاند، به ناگهان شخصی نفس نفس زنان از درب ستاد داخل شده و خبر میدهد زلزله ای در یکی از شهرهای کرمان رخ داده است و حتی لرزشش به شهرمان نیز رسیده.
همۀ اعضا به اتفاق تصمیم میگیرند تا به کمک هم نامهای برای ستاد مرکزی مدیریت بحران نوشته و وی را حل کرده؛ به حضورش در ایران خاتمه دهند.
یکی از اعضا قلم را برداشت اما قلمش جوهر پس داد، برای همین قلم دیگری برداشت و با رهنمودهای مابقی شروع به نوشتن کرد:
بحران عزیز، بحران گل! ای خوشگل! سلام علیکم
ما همگی امیدواریم که … نمیدانیم برای چه امیدواریم، ولش کن بحران جان.
مدتی است که در ایران جنب و جوش داری و ما را از کار و زندگی انداختهای، این بچهات زلزله را هم ول کردهای توی شهرهای ما، وجداناً آیا این کار درستی است؟؟؟
بحران مهربان! میدانیم که تو به ما وابسته شدهای، اما بدان که این وابستگی اصلاً خوب نیست، به هر حال تو باید برگردی سر خانه و زندگیات؛ تو گناهی نکردهای که پاسوز انجام وظایفهات در ایران شوی، ما خودمان یک خط در میان کار میکنیم، اصلاً لازم نیست مسئولیتت را در ایران جدی بگیری.
بحران عزیز! ما خودمان لنگ یک قرون دوزار در شب واریز یارانهها هستیم، لطفاً با این خرابکاریها نمک به زخممان نپاش.
بحران گرامی! اینک که همگی ما به تو میاندیشیم میبینیم تو در ایران محدود به زلزله و سیل و آتشسوزی و ریزگرد و ریختن معدن و تصادف قطار و نهایتش چند تا طوفان خزری هستی و نمیتوانی پیشرفت کنی.
به تو پیشنهاد میکنیم، مدتی را به نزد اقوامت در کشورهای دیگر بروی و ببینی در آنجا چقدر میتوانی آزادی عمل داشته باشی، مگر سونامی و گردباد چه بدی به تو کردهاند که مدتهاست آنها را همچون طفل سر راهی رها کردهای؟؟
این را بدان که ایران تحریم است و ممکن است تو برای همیشه اینجا گیر بیوفتی، متاسفانه ما در این کشور امکانات درست و حسابی نداریم که بتوانی با رفاه زندگی کنی و عصبی میشوی میوفتی به جان ما و تازه ممکن است بعداً هم نان از این گرانتر شود و کیفیتش پایینتر از این بیاید و خدایی نکرده زخم معده بگیری.
راستش از تو چه پنهان، آب اینجا هم تعریفی ندارد، همه با تصفیه آب زنده اند و حتی ما از اینور و آنور دنیا آب خوب و گوارا وارد میکنیم، اینها را گفتیم که بدانی هزینۀ زندگی در اینجا بالاست.
پس بهتر است تا دیر نشده به فکر سلامتی و رفاه خودت و خانواده محترمت باشی و با اولین پرواز از ایران بروی، راستی تا یادمان نرفته هواپیماها در ایران امنیت ندارند.
باز راستی! یک چیز دیگر، در این هیری ویری و بَلبَشویی که بچۀ زلزلهات برای ما درست کرد، دیگر این حالگیری چه بود تالاپی افتادیم توی گروه مرگ!
عزیز دل ما بحران جان! دو دقیقه بنشین بگذار مدیریتت کنیم، انقدر پشت سر هم نیا و بند دل ما را پاره نکن، ما هیچکدام از پس تو بر نمیآییم، کانکس اضافه هم نداریم دیگر.
والسلام
اعضای ستاد مدیریت بی بحران.
م.ناخوش احوال
انتهای پیام
عالی بود