پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ | Thursday 25 April 2024

آریل شارون در قسمتی ازکتاب خاطراتش با نام ( جنگجو ) ، ضمن ابراز تأسف از کشته شدن فرزند ۱۲ ساله اش براثر بازی با اسلحه کمری…

منابع خبری محلی در فلسطین اشغالی گزارش دادند که آریل شارون قصاب صبرا و شتیلا سرانجام صبح شنبه  مرد.

به گزارش انارما، ، وی از حدود ۸ سال پیش بر اثر سکته مغزی به کما رفته و در مرکز درمانی شِبا وابسته به بیمارستان تِل هاشومِر در نزدیکی تل آویو بستری شده بود. شارون از آن زمان تاکنون در وضعیت شبه کما به سر می‌برد و از تنها طریق سرم تغذیه می‌شد. در سال ۲۰۱۱ او به اصرار خانواده‌اش برای مدت کوتاهی به خانه‌اش منتقل شد اما نشانه‌ای از بهبودی در او دیده نشد.
شارون، یکی از بدنام‌ترین حاکمان اسرائیلی به شمار می آید. کشتار «صبرا و شتیلا» که در سال ۱۹۸۲ و در زمان تصدی وزارت جنگ توسط وی در جنوب لبنان رخ داد، از جمله سیاه‌ترین نقاط کارنامه سیاسی و نظامی او به شمار می‌آید. در این کشتار که تحت حمایت نیروهای اسرائیلی انجام شد، صدها غیرنظامی فلسطینی به دست «فالانژ»‌ها کشته شدند. همین حادثه بود که لقب «قصاب صبرا و شتیلا» را برای او به ارمغان آورد.
شارون پیش از آن هم در پاییز سال ۱۹۵۳ به همراه نیروهای نظامی تحت امرش موسوم به «یگان ۱۰۱» کشتار روستای «القبیه» در شمال قدس و در اراضی تحت اختیار اردن را مرتکب شده بود. این حمله به نابودی کامل روستا و مرگ ده‌ها تن از اهالی آن منجر شد. این کشتار به حدی بی‌رحمانه بود که شورای امنیت سازمان ملل هم به آن واکنش نشان داد و اقدام صهیونیست‌ها را محکوم کرد.
آریل شارون که بود؟
نام شارون با جنایات سبعانه وی در حق فلسطینیان به ویژه در اردوگاه صبرا و شتیلا عجین شده است. آنچه در پی می آید مروری بر زندگی ننگین شارون یکی از خون آشامان تاریخ است که بی شک نامش درکنار سفاکانی چون هیتلر و موسولینی جای خواهد گرفت.
( آریل ساموئل موردخای شرایبر ) معروف به آریل شارون در سال ۱۹۲۸ در روستای ( کفر ملال) به دنیا آمد.وی به مانند اکثر رهبران صهیونیستی از یهودیان لهستانی الاصل است ، پدرش ساموئل موردخای شرایبر از لهستان به قفقاز مهاجرت کرد و در آنجا پس از مدتی کشاورزی راهی فلسطین شد و در روستای (کفر ملال) ساکن شد .
به گفته خود آریل شارون : (پدرش که از یهودیان ضد عرب معروف بود اعتقاد داشت جوانان یهودی روزی باید تمامی سرزمین فلسطین را از اعراب پس بگیرند و در مزارع آن مشغول کشاورزی شوند. همچنین در سال ۱۹۳۳ در پنجمین سال تولدش،پدرش به عنوان هدیه تولد به او یک تفنگ شکاری هدیه می دهد تا یاد بگیرد که به وسیله آن زمینهای کشاورزیشان را از دست اعراب حفظ کند! )
پدر آریل علاقمند بود فرزندش در رشته کشاورزی تحصیل کند ، به همین منظور او را درکودکی برای کارکردن به مزارع موشاف (نوعی مزارع اشتراکی) می برد . اما آریل پس از رسیدن به جوانی ترجیح داد به جای کشاورزی در رشته تاریخ و حقوق تحصیل کند .
آریل شارون از کودکی تمایل شدیدی به مسائل نظامی داشت . به همین دلیل در سال ۱۹۴۲ و زمانی که فقط ۱۴ سال داشت به گروههای ( هاناگا ) پیوست . گروههای هاناگا در آن زمان اقدامات وحشیانه ای را برای فرار فلسطینیان از خانه ها و زمینهایشان طراحی و اجرا می کرد و به قتل مخالفان می پرداخت . این گروهها پس از تأسیس رژیم صهیونیستی ، اولین هسته های اسرائیل را تشکیل دادند .
آریل شارون در سال ۱۹۴۷ عضو پلیس شهرک های یهودی شد. وی سپس در بیست سالگی در جنگ ۱۹۴۸ شرکت کرد و سمت فرماندهی پیاده نظام در بخش اسکندریه را برعهده داشت ، وی دراین جنگ از ناحیه شکم مجروح شد .
در اکتبر ۱۹۴۸ ، در کشتار فلسطینیان در (اللد) ، که به فرماندهی مستقیم موشه دایان صورت گرفت ، شارون ۴۲۶ فلسطینی را در مسجدی بنام ( دهمش ) جمع کرد و پس از مسدود کردن درب آن مسجد را منفجر کرد و کسانی را که زنده ماندند تا دو روز بدون آب و غذا زندانی کرد ، که پس از اصرار مسئولین صلیب سرخ برای رساندن آذوقه به زندانیان ، شارون به سربازانش دستور دادتا بجای آب به زندانیان (ادرار) بدهند . شارون قصاوت را تا به آنجا ادامه داد که دستور داد تا زنان فلسطینی را عریان به یک محله یهودی نشین برده و پس از رها کردن آنها ، به سربازان دستور داد آنها را به گلوله ببندند و اجساد آنها را مدتها در خیایانها رها کرد . وی سپس دستور داد تا مردان را نیز زنده زنده زیر زرهپوش ها بیندازند و بقتل برسانند .
در آغاز سال ۱۹۴۹ فرماندهی یک گروهان پیاده را بر عهده گرفت ، اما در سال ۱۹۵۱ افسر فرماندهی گردان اطلاعات مرکزی شد. در سال ۱۹۵۲ وی از فرمانده ستاد ارتش خواست تا به او اجازه دهد که از زندانیان محکوم به مرگ ، یک گردان نظامی تشکیل دهد . این مسئله به دلیل ناآشنایی این افراد با فنون نظامی تا حدودی برای رئیس ستاد غیر مترقبه بود اما با اصرار شارون پذیرفت . شارون نام این گردان را (۱۰۱) نامید که در اولین عملیات خود به روستای مرزی ( القبیه ) حمله کرد و کشتار گسترده ای را به راه انداخت که به کشته شدن ۶۹ فلسطینی و ویرانی ۴۱ منزل منجر شد .
شارون در همان سال ۱۹۵۲ در دانشگاه عبری قدس تحصیلات خود را دو موضوع تاریخ و خاورمیانه آغاز کرد و سپس برای تکمیل تحصیلاتش به دانشکده حقوق دانشگاه تل آویو رفت .
آریل شارون در جنگ سال ۱۹۵۴ ،گردان ۱۰۱ ، را با گردانی بنام چتربازها ادغام کرد و گردان جدیدی تشکیل داد و فعالیتهای تروریستی را هم علیه فلسطینیان و هم علیه کشورهای عربی ادامه داد.
او در سال ۱۹۵۶ سمت فرماندهی تیپ زرهی ارتش را برعهده گرفت و توانست گذرگاه ( المتیله ) را به اشغال خود در آورد .
شارون در اکتبر ۱۹۵۶، طی محاصره غزه در خان یونس ، ۲۵۰ فلسطینی را قتل عام کرد . وی در ادامه این محاصره دستور داد ۷۵۰ نفر را در رفح به گلوله ببندند .
شارون تا سال ۱۹۶۴ در سمت فرماندهی تیپ ابقاء شد ، اما دراین مدت اختلافات زیادی با روسای وقت خود از جمله موشه دایان که ریاست ستاد ارتش را به عهده داشت ، پیدا کرد . تمام این اختلافات بخاطر اشغال المتیله بود که ظاهراً هیچ سودی برای اسراییل نداشته وموجب شده بود که ضررهای زیادی را هم از بابت این اشغال متحمل گردد . سرانجام در سال ۱۹۶۴ شارون تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به فرانسه برود تا در رشته علوم سیاسی تحصیل کند .
 شارون ، پس از بازگشت از فرانسه از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۹ فرماندهی ارتش شمال را بعهده گرفت وپس از گذراندن یک دوره آموزشی در انگلیس و ارتقاء به درجه سرلشگری ، از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۳ فرماندهی ارتش جنوب را عهده دار شد .
در سال ۱۹۷۲ ، شارون با اعلام مخالفت با تقسیم شهر رفح میان مصری ها و فلسطینی ها ، ۷۰۰۰ مصری را از رفح آواره و مخالفان را اعدام کرد .
در جنگ سال ۱۹۷۳ با وجود شکست ارتش اسرائیل در جنگ با اعراب ، سربازان اسرائیلی به او لقب ( پادشاه اسرائیل ) دادند . پس از همین جنگ بود که وی درپی بحرانهای بعد از جنگ که به ( جنگ ژنرالها ) در اسرائیل معروف شد ، از ارتش استعفا داد و وارد صحنه سیاست شد .
شارون در اولین انتخابات پارلمانی از سوی حزب تندرو (لیکود) توانست عضویت کنیست را بدست بیاورد در سال ۱۹۷۵ اسحاق رابین نخست وزیر وقت اسرائیل وی را به عنوان مشاور نظامی خود انتخاب کرد.
در انتخابات سال ۱۹۷۷ ، شارون بدلیل محبوبیت زیادی که در اثر کشتار فسطینیان نزد صهیونیست ها داشت ، در راس فهرست نامزدهای مستقل ، به کنیست راه پیدا کرد . مناخیم بگین در این دوره او را به سمت وزیر کشاورزی وشهرک سازی منصوب کرد . زمان تصدی وزارت کشاورزی او با اشغال بیشتر زمین های فلسطینیان و سرقت آب های آنان هم زمان شد و وی توانست کشاورزی اسراییل را با پشتیبانی آمریکا متحول سازد و شهرک سازی در این زمین های اشغالی شتاب بیشتری گرفت .
پس از آنکه ارتش رژیم صهیونیستی در اردن ، به اردوگاه های فلسطینی یورش برد و سپتامبر سیاه را در تاریخ فلسطین رقم زد ، نیروهای مقاوت فلسطین به لبنان رفتند و در جنوب لبنان مستقر شدند . پس از تصویب یک حمله همه جانبه به جنوب لبنان توسط دولت رژیم صهونیستی ، آریل شارون در سال ۱۹۸۱ به سمت وزارت جنگ برگزیده شد . در سال ۱۹۸۲ ارتش این رژیم با تجهیزات و سلاح های اهدایی آمریکا ، انگلیس و فرانسه و پشتیبانی سیاسی ، تبلیغی و اطلاعاتی ویژه آمریکا، به بیروت حمله کرد و دومین پایتخت عربی بعد از قدس را به اشغال درآورد . در همین سال بود که آریل شارون در ۱۸ سپتامبر ، کشتار خونین (صبرا) و (شتیلا) را به پرونده جنایات خود افزود و تنها طی ۳۶ ساعت ۳۵۰۰ فلسطینی را به شهادت رساند و مسئولیت این کشتار متوجه او شد ، در این راستا دولت اسرائیل برای آرام کردن اوضاع او را از کار برکنار کرد ، اما لقب قصاب صبرا و شتیلا هیچگاه جنایات وی را از اذهان فلسطینیان پاک نکرد .
در پی مخالفت های شدید وی با برکناریش ، بگین تا سال ۱۹۸۴ ، وی را به سمت مشاور خود منصوب کرد .در همین سال وی به عنوان وزیر صنایع و تجارت انتخاب شد و تا مارس ۱۹۹۰ در این پست ماند .
بعد از انتخابات ۱۹۹۶ و نخست وزیری نتانیاهو ، وی وزارت شهرک سازی و اسکان را به شارون محول کرد . در زمان تصدی وی تعداد شهرکهای صهیونیست نشین به ۱۴۴ شهرک رسید . نتانیاهو در اصلاح کابینه خود در سال ۱۹۹۸ ، قبل از (باراک) او را برای وزارت خارجه برگزید .
آریا شارون در سپتامبر ۱۹۹۹ ، بدنبال کناره گیری نتانیاهو از رهبری حزب لیکود ، رهبری این حزب تندرو را برعهده گرفت . او سپس در سپتامبر سال ۲۰۰۰، با حضور خود در مسجد الاقصی موجب خشم مسلمانان و درگیری های خونین میان فلسطینیان و نظامیان رژیم صهیونیستی و در نتیجه شروع انتفاضه الاقصی شد.
وی در دسامبر ۲۰۰۰ ، بعنوان نامزد حزب لیکود برای تصدی نخست وزیری معرفی شد و قول داد در صورت انتخاب وی، کار فلسطینیان را در ۱۰۰ روز تمام  و موقعیت رژیم اسرائیل را در منطقه تثبیت کند .
شارون سرانجام در ششم فوریه ۲۰۰۱ توانست به بالاترین مقام در رژیم صهیونیستی یعنی سمت نخست وزیری دست یافت . این مسئله برای او مجالی بوجود آورد تا به کشتار وقلع وقمع فلسطینیان با شدت تمام ادامه دهد .
شارون در زمان تصدی نخست وزیری که مقارن با آغاز قرن بیست و یکم نیز بود با چالشهای اساسی سیاسی ، اقتصادی و امنیتی مواجه بود که مهمترین آن عبارت بود از :
– حوزه سیاسی : ( ناتوانی در خاموش ساختن قیام مردم فلسطین ، از بین رفتن کامل زمینه های صلح و بحران های داخلی در درون اسرائیل )
– حوزه اقتصادی : (بالاترین نرخ تورم ، افزایش هزینه مقوله امنیت ، افزایش بیکاری ، کاهش سرمایه گذاری خارجی ، کاهش تولیدات داخلی ، کاهش صنعت جهانگردی )
– حوزه امنیتی : ( ناتوانی در خاموش ساختن انتفاضه الاقصی ، فراخوانی نیروهای احتیاط ، افزایش موج عملیات استشهادی )
شارون از سال ۲۰۰۱ ، با تشکیل (جوخه های ترور) از بین محکومین به اعدام و نظامیان زندانی ، ( همانند گردان ۱۰۱ در دهه ۵۰ میلادی ) ،  آشکارا به ترور رهبران ارشد فلسطین پرداخت و طی آن شیخ احمد یاسین ، رنتیسی و بسیاری دیگر از رهبران مقاومت فلسطین را به شهادت رساند .
شارون در این زمان کوشید تا با اجرای پروسه دیوار حائل ، به عملیاتهای استشهادی در فلسطین خاتمه دهد ، اما موفقیتی بدست نیاورد .
وی تا سال۲۰۰۵ ، نه تنها نتوانست انتفاضه را خاموش و امنیت را برای جامعه خود به ارمغان بیاورد که در نهایت مجبور شد به رغم ایدولوژی حزب متبوعش مبنی بر اسراییل بزرگ از بخش از خاک فلسطین (نوار غزه) عقب نشینی کند .
در اکتبر سال ۲۰۰۵ و درپی اعتراضات شدید به شارون برای خروج از غزه و بروز اختلاف درکابینه وی و انحلال کنیست ، شارون از حزب لیکود کناره گیری کرد .
وی در اولین اظهاراتش پس ازکناره گیری ازحزب لیکود اعلام کرد حزب جدیدش موسوم به “مسئولیت ملی ” در جهت ترسیم مرزهای دائمی بین اسرائیل و فلسطینیان تلاش خواهد کرد و دیگر طرحی برای عقب نشینی یکجانبه ازسرزمین های اشغالی ندارد .
اما شارون برای ادامه جنایاتش مجال نیافت و سرانجام پس از سکته ناقص در دسامبر ۲۰۰۵ ،  در ۵ ژانویه ۲۰۰۶ ، در پی سکته مغزی در سن ۷۷ سالگی به بستر مرگ افتاد و پرونده سیاه جنایاتش رو به پایان گذاشت .
آریل شارون در قسمتی ازکتاب خاطراتش با نام ( جنگجو ) ، ضمن ابراز تأسف از کشته شدن فرزند ۱۲ ساله اش براثر بازی با اسلحه کمری ، که باعث شد وی مدتی از عرصه فعالیتهایش دور شود ، سیاست اسرائیل را چنین ابراز می کند: ” سیاست اسرائیل مانند نرخ ارز در حال نوسان است ، گاهی بالا می رود و گاهی پایین می آید. شارون در ادامه در پاسخ به سئوالی که به نظر وی در آینده اسرائیل بالا می رود یا پایین ، می گوید: ” احساس می کنم که صلاح الدین ایوبی جدیدی برای اعراب خواهد آمد و این اسرائیل است که باید چنین روزی را در نظر داشته باشد “.

آخرین اخبار

تبلیغات

تاریخچه

تصویر برگزیده

جشن بزرگ دختران روزه اولی در انار

به گزارش ” انارما ” ؛ عصر دیروز ۱۹فروردین ماه جشن شکرانه دختران روزه اولی همراه با برنامه های شاد و متنوع در مهدیه امامزاده محمدصالح(ع) انار با حضور جمعی از مسئولین و معلمان برگزار شد. این ...

یادداشت های خصوصی