قسمت دوم رنج نامه حجت الاسلام فراهانی از «کتاب و کتابخوانی در ایران»

” انارما ” دومین رنج نامه “کتاب و کتابخوانی در ایران”  توسط حجت الاسلام فراهانی مسئول عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی انار را منتشر کرد:

بِسمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏
آنقدر صدای جیرینگ جیرینگ سکه و دلار زیاد است که صدای قلم دانشمندان به گوش نمی رسد
آنقدی نعره های جاهلانه هل من مبارز دنیا بلند است که حتی جیکی از خواندن بلند نمی شود
آنقدر زرق و برق های ویترینهای بازار خیره کننده است که رمقی برای خواندن کتاب نمانده است
آنقدر سرعت رقابت تکاثری بالاست که ماشین کتاب و کتابخوانی به گرد پایش هم نمی رسد
آنقدر دغدغه ثروت اندوزی پررنگ است که خبری از دغدغه کتاب و کتابخوانی نیست
آنقدر علم لاینفع و غیر جذاب و غیر هنرمندانه و غیراولویت دار به خورد دانش آموزان و دانشجویان و طلاب داده ایم که حتی سرم تقویتی قطره ای کتاب را پس می زند و جذب روح و روانش نمی شود
آنقدر ناز و کرشمه ماه پاره (ماهواره) دلبری می کند که جایی برای دلبری کتاب نمانده است .
آنقدر جلوه نمایی میسیز ماه پاره ، پر رنگ است که مجالی برای جلوه نمایی کتاب نمانده است .
آری اینها یعنی فقر فقر فقر
فقر یعنی اهمیت ندادن بعضی از مسئولین به شرکت در جلسه کتابخوانی
فقر یعنی قحط الرجالی مسئولین کتابخوان
فقر یعنی افتتاح نمایشگاه کتاب توسط مسئولین محترم و نخریدن حتی یک جلد کتاب توسط آن مسئولین عزیز
فقر یعنی برداشتن عَلَم ۳۰۰ کیلوئی و بر زمین ماندن عَلَم کتاب و کتابخوانی
فقر یعنی مظلومیت و مهجوریت کتاب و کتابخوانی در مهد علم و دانش (آموزش و پرورش ، دانشگاه و حتی حوزه )
فقر یعنی زنگ ریاضی و فیزیک و شیمی و فارسی و زبان و عربی و اجتماعی و …. آری ؛ اما زنگ کتاب و کتابخوانی خیر
فقر یعنی تحصیل داوزده ساله در آموزش و پرورش با فرمولهای پیچیده و کلاسهای فوق تقویتی و کمبود شدید ویتامین ادب و انسانیت و عبودیت و فرهنگ و عقلانیت و معنویت و کرامت
فقر یعنی اینکه از بلندترین قله دنیا و عمیق ترین گودال اقیانوس و چاق ترین آدم روی کره زمین و اسامی فوتبالیستهای دنیا و تعداد موهای فلان خواننده و میزان تعداد بچه های فلان بازیگر و نحوه آشنائیش با همسرش اطلاعات داریم در حد تیم ملی اما  از معارف قرآن صامت و ناطق چیزی نمی دانیم
فقر یعنی دیدن زخمهای تن اباعبدالله ع در کربلا و ندیدن منشور عدالتخواهی اباعبدالله ع در خطبه منی
فقر یعنی دیدن گنبد طلایی  حضرت رضا ع در مشهد و ندیدن تفکر طلایی حضرت ثامن الحجج ع در عیون اخبار الرضا
فقر یعنی دیدن مظلومیت حضرت سجاد ع در قبرستان بقیع و ندیدن مهجوریت تفکر طلایی حضرت سجاد ع در صحیفه سجادیه
فقر یعنی اینکه برای همه چیز وقت داریم الا کتاب
فقر یعنی اینکه برای خرید همه چیز پول داریم الا کتاب
فقر یعنی درک را فدای مدرک کردن
فقر یعنی استشاق نکردن در اکسیژن کلمات کتاب
فقر یعنی استفاده ابزاری از روزنامه برای کف ماشین و تمیز کردن شیشه و سبزی پیچیدن
فقر یعنی نعره کشیدن به خاطر تعطیلی کنسرت و جیک نزدن به خاطر تعطیلی کتابخانه ها و کتابفروشی ها
فقر یعنی آکبند ماندن سلولهای خاکستری مغز مبارک به دلیل نخواندن کتاب
فقر یعنی تبدیل رسالت نشر کتاب به شغل درآمدزایی کتب سفارشی عوام
فقر یعنی رعایت کردن قانون کپی پیست
فقر یعنی بی ارزش شمردن حق التالیف
فقر یعنی خواندن کاتالوگ چرخ گوشت و یخچال و تلویزیون و آبمیوه گیری و ….. و نخواندن کاتالوگ خودمان
فقر یعنی کتب مرجوعی
فقر یعنی داخل نشدن در کشتی امن کتاب در دریای طوفای و متلاطم جهل و جهالت
فقر یعنی عضویت در تمام شبکه های اجتماعی و مجازی و عضو نشدن در کتابخانه حقیقی محله
آنقدر خندیدن و خنداندن در شبکه های اجتماعی دغدغه ما شده که دغدغه کتابخوانی خود جوکی است خنده دار
آنقدر دیدن کلیپ های با حال ؛ حال می دهد که دیگر حالی برای خواندن کتاب نمانده است
آنقدر عکسهای رنگ و وارنگ و جذاب و شیطانی نِت ، ذهنمان را پر کرده که دیگر جایی برای عکسبرداری از کتابهای سیاه نگذاشته
آنقدر فواره های رنگارنگ و موزیکال و موزون چشم نواز است که با دیدن کتاب چشممان سیاهی می رود
آنقدر شعبده بازی شیطان ما را سرگرم نموده که فراموش کردیم جان به لب و عمر به سر آمد و از عالَم بسیار شگفت انگیز معارف کتاب چیزی عایدمان نشد .
آری جامعه ای که کتاب نخواند پوکه ای بیش نیست پوکه ای برای مرمی فشنگ جنگ نرم دشمن
آنقدر ساحران فرعون ما را مسحور و مرعوب نموده که به موسای کتاب ایمان نیاورده از دنیا رفتیم
فقر یعنی وقت نگذاشتن نیم ساعته برای مطالعه تجارب گذشتگان و  یک عمر دویدن برای گره گشائی از مشکل پیش آمده
فقر یعنی وقت نگذاشتن برای مطالعه احکام مبتلا به و مبتلا شدن به هزار و یک درد بی درمان دنیوی و اخروی
فقر یعنی نداشتن تحلیل سیاسی به دلیل نداشتن مطالعه سیاسی
فقر یعنی استفاده ابزاری از من و ما به دلیل تعطیلی کتاب و کتابخوانی
فقر یعنی رای دادن به اسلام سلطنتی و اسلام سرمایه داری و اسلام التقاط به دلیل قهر کردن با کتاب و کتابخوانی

فقر یعنی ثروت را در درهم و دینار دیدن  نه در فهم و بصیرت دیدن
فقر یعنی غرق شدن در منجلاب دنی دنیای و نگرفتن دست غریق نجات کتاب
در نهایت آنکه پینوکیو بعد از شصت قسمت برنامه کودک فهمید که گربه نره و روباه مکار تمام هستی اش را از او گرفتند و او را بازی دادند اما بعد شصت سال زندگی نفهمیدیم که ماهواه و تلگرام و واتساپ و اینستاگرام و …. تمام هستی مان را آتش زد و عمرمان را تلف کرد و هیچ چیز به ما نداد هم زمین وجودمان را تسخیر کرد و هم زمان عمرمان را ؛ و نه زمینه داد برای رشد و نه بذری برای شکوفایی . والسلام