- یکشنبه, 16 مارس 2014
- خبرنگار
- بدون دیدگاه
- اجتماعی , جدیدترین خبرها
- 11606
تمدن کنارصندل بزرگترین تمدن در هزاره سوم قبل از میلاد در تمدن شرق محسوب می شود…
تمدن کنارصندل بزرگترین تمدن در هزاره سوم قبل از میلاد در تمدن شرق محسوب می شود.
به گزارش انارما،روستای کنارصندل در فاصله حدود پنج کیلومتری غرب شهر عنبرآباد و ۳۰ کیلومتری جنوب شهر جیرفت واقع شده است که کاوشهای باستان شناختی در محوطهی باستانی کنار صندل به سرپرستی “یوسف مجیدزاده” در تپههای جنوبی و شمالی کنارصندل، گورستان مطوط آباد در ۸۰۰ متری شرق تپه جنوبی و گورستان قلعه کوچک در چهار کیلومتری شمال غرب روستای کنار صندل در روستای قلعه کوچک انجام شد.
اما درحالی کنار صندل دروازه های خود را به روی گردشگران نوروزی می گشاید که مسافران برای بازدید از نمادهای این تمدن بر روی در و دیوار و بقایای ظروف شکسته تمدن کهن راه می روند.
تمدن ۷ هزار ساله “ارت” هر چند که چندین سال قبل پس از بروز سیلاب پس از سالها سر از خاک برآورد و تنها جایی است که باستان شناسان و تاریخدانان پس از بازدید و قدم نهادن بر سفالهای شکسته آن حسرت خورده و گاها اشک از چشمهایشان جاری می شود.
این تمدن که به گواه باستان شناسان از نخستین تمدنهای بشری است سرمنشاء کشف خط در جهان است.
این امر هر چند که با کشف کهنترین لوحهای گلی جهان که بر روی آن مکتوباتی تحریر شده است ثابت شد اما مشخص نیست چرا پس از گذشت سالها هنوز اراده ای برای کشف رمز این خطوط نشده است.
در صورت آشکار شده رمزها و لوحهای گلی که در کنارصندل کشف شده تاریخدانان می توانند بسیاری از کتابهای تاریخ دانشگاههای معتبر دنیا را تغییر دهد که نشان از غنای این تمدن کهن دارد اما رمزگشایی این لوحها و تمدن کهن ارت و تمدن دقیانوس متاسفانه به تاخیر افتاده و کار باستانشناسی محوطه های تاریخی این تمدن نیز با تاخیر مواجه شده است و در بازدید اخیر رئیس سازمان میراث فرهنگی از این مناطق در جیرفت نیز دلیل تاخیر کمبود امکانات و منابع مالی ذکر شد که امیدواریم هر چه سریعتر این امر تحقق یابد.
پروفسور مجید یوسف زاده سرپرست گروهی که وظیفه کاوش این منطقه را بر عهده داشت در این باره می گوید: طبق شواهد موجود تمدن کنار صندل که هنوز نامی برای آن انتخاب نشده است در کنار تمدن سومر در غرب بزرگترین تمدن بشری در شرق در هزاره سوم قبل از میلاد بوده است.
وی تصریح کرد: آثار این تمدن بزرگ در کنار صندل جیرفت کشف شده است و نشانگر قدمت و تمدن پیشرفته مردم این منطقه دارد.
یوسف زاده خاطر نشان کرد: بر خلاف تصور موجود در خصوص بی سوادی مردم ایران تا زمان هخامنشیان کتیبه ها و الواح کشف شده در این منطقه نشان می دهد مردم ایران شاهد تمدنی پیشرفته بوده اند که همزمان با دو تمدن بزرگ بین النهرین و مصر به نگارش مشغول بوده اند.
وی با اشاره به اینکه دو هزار و ۷۰۰ سال قبل از میلاد مردم در این منطقه از خط استفاده می کردند افزود: خطی که مردم کنار صندل از آن استفاده می کردند هیچ شباهتی با خط های تمدنهای مصر و بین النهرین ندارد و خطی منحصر بفرد است.
یوسف زاده گفت: در این منطقه شهری با وسعت مشابه شهر سوخته یافت شده است که در مرکز آن دژی وجود داشته که هم اکنون ارتفاع آن پس از سالهای به ۲۳ متر رسیده است که در این محوطه نیز حصارکشی شده بوده است.
وی اضافه کرد: در این حاکم نشین، برای اولین بار معبد هزاره سوم که مختص ایرانیان بوده است و ماهیتی اصالتا ایرانی دارد کشف شده است که همگی اینها نشان از وجود تمدنی بزرگ در این منطقه دارد.
پس از شش فصل پژوهش باستانشناسی میتوان چنین گفت که به نظر میرسد در طول هزاره سوم پیش از میلاد دو تپه جنوبی و شمالی کنارصندل، بخشهایی از شهر بزرگی به وسعت تقریبی دو تا سه کیلومتر بودهاند، شهر حدود ۸۰۰ متر از محل کنار صندل جنوبی در جهت شرق تا بستر کنونی هلیلرود و ۱۴۰۰ متر به سمت شمال تا کنار صندل شمالی کشیده شده بود، همچنین وجود قطعات سفال نشان میدهد که شهر دست کم ۸۰۰ متر به سمت غرب، یعنی تا ساحل بستر باستانی هلیل رود و دست کم ۵۰۰ متر در جهت جنوب امتداد داشته است.
تپه جنوبی کنار صندل: این تپهای است تقریبا بیضی شکل که حدود ۲۱ متر از سطح زمینهای اطراف بلندی دارد، این تپه را بقایای سازهی غول آسایی میدانند که بر بالای تپه باستانی کهنتری ساخته شده و به احتمال زیاد بارویی به عرض حدود ۱۱ متر آن را در میان گرفته بود.
زمانی این دژ با ۲۵ تا ۲۶ متر ارتفاع نسبت به زمینهای پیرامون در قلب شهر بزرگی قد برافراشته بود، در ادامه کاوشها در دامنه غربی تپه یک فضای راست گوشهای در ابعاد حدود ۲۵ متر مربع به دست آمد که در دیوار خشتی جنوبی آن در درون فرو رفتگی تاقچه مانندی نقش برجستهای آشکار شد، این نقش برجسته که ارتفاع ۱۱۵ سانتمیتر از آن بر جای مانده است از انتهای دامن که تا زیر زانو را پوشانده شروع شده و از سینه به بالای آن از میان رفته است بالا تنه آن که متعلق به یک مرد است که برهنه بوده که با رنگ زرد رنگآمیزی شده است، زمینه دامن وی نیز با رنگ قرمز رنگآمیزی شده و چند ردیف موازی شامل مثلثهای توپر به رنگ سیاه در فواصل منظم بر این زمینه ترسیم شده است که در واقع نقش و نگار آن را تشکیل میدهند.
در فاصله حدود ۱۲۰ متری شرق تپه یک زباله دانی بزرگ آشکار شد که از این زبالهدانی تاکنون بیش از ۳۰۰ اثر مهر به دست آمده است که به نظر میرسد این اثر مهرها در ارتباط با تامین امنیت محتویات کیسههای کوچک، سبدهای کوچک و دیگر ظروف کوچک بودهاند، این مدارک مهرسازی بر روابط تنگاتنگ این منطقه با فرهنگهای همزمان عصر مفرغ در میان رودان، دره سند و آسیای مرکزی اشاره دارند، تنوع موجود در هنر مهرسازی حکایت از این دارد که کنار صندل جنوبی در مرکز شبکه فعالی از تجارت راه دور قرار داشته است.
در فاصله حدود ۵۵۰ متری شرق تپه جنوبی در فصلهای نخست کاوش بقایای کوره و مقادیر زیادی سرباره و قطعات فراوان مفرغ از کارگاههای صنعتی نشان داشت اما با گسترش کاوش در این بخش تعداد کورهها و ابزار و اشیای فلزی نیز افزایش یافت که این خبر از وجود یک منطقه صنعتی میداد.
الواح: یکی از مهمترین یافتههای باستانشناختی لوحهایی است که روی آنها کتیبههایی ایجاد شده است، نخستین بار در فصل دوم کاوشها در میان آثار مهر به دست آمده بر روی یک اثر مهر نشانههایی از یک خط شناسایی شد اما به دلیل ابعاد بسیار کوچکش قابل تشخیص نبود، در فصل سوم در تپه جنوبی تقریبا در کف راهروی ورودی قطعهای از یک آجر کتیبهدار به دست آمد که این کتیبه از جهتهای گوناگون اهمیت فراوان دارد.
میان پژوهشگران درباره این کتیبه اختلاف نظر وجود دارد برخی آن را آغاز ایلامی (این خط در حدود ۲۹۰۰ پیش از میلاد در شوش پدیدار شد و از طریق راههای بازرگانی به سرعت گسترش یافت که این خط اساسا خطی تصویری است که در آن هر تصویر معادل یک کلمه )دانسته و برخی دیگر آن را خط ایلامی نوشتاری (همهی نوشتههایی که از این خط بر جای ماندهاند از آن یک شاه ایلامی هستند به نام کوتیک، اینشوشینک هستند که در حدود سال ۲۲۵۰ پیش از میلاد در تمدن ایلام فرمانروایی داشته است و پس از مرگ فرمانروای یاد شده منسوخ شد) میدانند. مجیدزاده در این زمینه عقیده دارد: اگر ما در مورد وجود خط اصطلاحاً ایلامی نوشتاری در جیرفت اتفاق رأی داشته باشیم، باید بپذیریم که در حوزهی هلیل با نسخه کهنتری روبرو شدهایم که سیصد تا چهار صد سال کهنتر از کتیبههای ایلامی نوشتاری به دست آمده در ایلام است.
تپه شمالی کنار صندل: کاوشهای باستانشناختی صورت گرفته مشخص کرد که در این تپه دو سکوی غیرهمسطح وجود دارد که سکوی زیرین به نام سکوی اول و سکوی بالایی به نام سکوی دوم شناخته شد، در فصل چهارم کاوش پیگردی در ضلع شرقی تپه منجر به آشکار شدن بر دیواری شد که با تداوم پیگردی به مرور سراسر ضلع شرقی سکوی دوم هویدا شد.
بر روی این ضلع چهار برج راست گوشه به طول هشت و عرض چهار متر قرار گرفته است، فاصله برجها از یکدیگر بین ۱۷ تا ۱۹ متر است، ارتفاع باقیمانده برجها و سکو در بخشهای مختلف متفاوت بود، بیشترین ارتفاع باقیمانده به حدود سه و نیم متر میرسید که با توجه به آثار باقیمانده به نظر میرسد بلندی اولیه سکوی دوم بیش از ۱۰ متر بوده است.
سال ۱۳۸۴ اقدام به بازسازی بخشی از این سکو با توجه به شواهد به دست آمده شد، سکوی اول نیز با توجه به شواهد موجود حدود چهار متر بلندی داشته است، در گوشهی شمال غربی و زیر سکوی دوم فضاهای معماری به دست آمد که حاکی از وجود استقرارهای قدیمتر است از مشاهده آثار و بقایای دو سکوی باقیمانده میتوان گفت اندازه هر ضلع در سکوی اول یا سکوی زیرین در حدود ۲۲۰ متر و در سکوی دوم در حدود ۱۲۰ متر برآورد میشود، دو سکوی یاد شده به صورت مطبق بوده و بر روی هم قرار میگرفتهاند که این حالت مطبق بودن بنا در عکس هوایی به خوبی مشاهده میشود.
در بخش فوقانی سکوی دوم آثار کوزههای دوره اسلامی دیده میشود که در زمان احداث موجب تخریب سکوی احتمالی سوم شده است که مجیدزاده این آثار را بقایای یک بنای بزرگ مذهبی و مربوط به اواخر هزاره سوم پیش از میلاد میداند، هر چند تاریخگذاری قطعی بنا جای تأمل دارد اما با توجه به مواد فرهنگی بدست آمده نظیر قطعه سفالهای فراوانی که در کاوش بخشهای مختلف تپه به دست آمد میتوان گفت سفال تپه شمالی به لحاظ مشخصات ظاهری چون فرم و نقش متفاوت از سفال تپه جنوبی است، وجود قطعه سفالهای شاخص و شناخته شده دوره تاریخی حوزه که در کاوشهای باستانشناسی تپه شمالی کنار صندل به دست آمده است، احتمال تعلق این سازه عظیم را به عنوان یک بنای بزرگ مذهبی به دورههای تاریخی مطرح میکند.
دوره نخست استقرار در مطوط آباد: در محوطه باستانی مطوط آباد با وسعتی بیش از هشت هکتار در فاصله حدود سه کیلومتری جنوب غربی شهر عنبرآباد و در بستر کنونی تا کناره غربی هلیل رود قرار دارد. این محوطه همچنین در فاصله حدود ۸۰۰ متری شرق تپه جنوبی کنارصندل قرار دارد و دارای دو دوره فرهنگی است.
طی این کاوشها که البته هنوز به اصطلاح باستانشناسان به “خاک بکر” (سطحی که نخستین استقرارهای انسانی و لایه فرهنگی از آن آغاز میشود و زیر آن دیگر هیچ مادهی فرهنگی وجود ندارد) نرسیدهاند در زیر لایه گورستانی متعلق به هزاره سوم پیش از میلاد یک لایهی استقراری متعلق به هزارهی چهارم پیش از میلاد شناسایی شد.
از مطالعه مواد فرهنگی این محوطه به دست آمده این نتیجه حاصل میشود که در هزاره چهارم پیش از میلاد حوزه فرهنگی هلیل رود با برخورداری از مراکز فرهنگی با تمدنهای همزمان خود در غرب(استانهای فارس و خوزستان) و مناطق دوردستتری مانند میان رودان در ارتباط فرهنگی – تجاری بوده و شبکههای بزرگی از تجارت و بازرگانی کالا را برقرار کرده بودند.
دوره دوم مطوط آباد(گورستان عصر مفرغ): روی لایههای استقراری عصر مس در دوره بعد یعنی عصر مفرغ، گورستانی ایجاد شد که به واسطه شباهت آثار به دست آمده از این گورستان با آثار به دست آمده از حفاریهای علمی تپه کنار صندل جنوبی میتوان آن را به استقرار بزرگ شهرنشینی عصر مفرغ کنار صندل نسبت داد.
در واقع در بسیاری از بخشهای ایران در این دوره بود که گورستانهای بزرگ و متمرکز بیرون از محلهای استقراری شکل گرفتند تا پیش از این اجساد زیر کف منازل مسکونی و یا در محدوده روستا دفن میشدند، بخش بزرگی از این گورستان را غارتگران میراث فرهنگی به ویرانی کامل کشیدهاند و صدها گودال در آن حفر کردهاند، کاوش در این گورستان به امید یافتن قطعات استخوان و دانههای ریزی که از چشم غارتگران پنهان مانده بود، آغاز شد و نتیجههای بسیار موفقیتآمیزی از جمله دهها مهرهی گردبند از سنگ لاجورد، فیروزه و طلا، قطعاتی از ظروف و مجسمههای مفرغی، قطعاتی از ظروف تزیینی از سنگ کلریت به دست آمد.
دستیابی به این قطعات در مطالعات باستانشناختی این حوزهی فرهنگی اهمیت فراونی دارد و پاسخی است به آنهایی که در نوشتههای خود در انتصاب و تعلق ظروف بازیافتی به گورستانهای پیش از تاریخی و محوطههای باستانی جیرفت تردیدهایی ابزار داشتهاند.
منبع:دقیانوس