از زبان حال دوفرزند شیرخواره، تقدیم به اولیای نیازمند به اهدا:

نبض مادرانه ات حالا دیگر در بدن کسی است که جزئی از ماست/دو نبض در پهلوهایشان می زند ،درست همان جایی که ما دوبرادر جای داشتیم

به گزارش انارما ، متن ادبی زیر ارسالی از خانواده مرحوم اعظم جدیدی است که اخیرا بر اثر حادثه ای ناگوار دچار مرگ مغزی شد و اعضای بدن آن مرحوم به بیماران نیازمند اهدا شد.متن زیر زبان حال علی اصغر و علی اکبر میرزایی دوقلو های هشت ماهه مرحوم جدیدی است.

از زبان حال دوفرزند شیرخواره، تقدیم به اولیای نیازمند به اهدا:

مادر دستی بر گهواره دارد و دستی در دست خدا، آنگاه که مادر گهواره را تکان می دهد عرش خدا به لرزه در می آید و همه فرشتگان سکوت می کنند تا زیباترین آهنگ هستی را بشنوند…

مادر قشنگم انگار دیگر لالایی نمی خوانی …

انگار تو بر صحنه ای اما انگار دیگر بر هنرپیشگی ات خاتمه دادی …

مادر بگذار کمی راحت تر درد د دل کنم ،راستش شب ها که تو نیستی کمی انگشت کوچم مرا آرام می کند نه اینکه مرا گرسنه بگذارند ،نه ، فقط هنوز احساس می کنم مادر دارم…

از پدر شنیدم که می گفت :تو جاودانه ای ، پدر به ما دو برادر می گفت: که نبض مادرانه ات حالا دیگر در بدن کسی است که جزئی از ماست ،دو نبض در پهلوهایشان می زند ،درست همان جایی که ما دوبرادر جای داشتیم …

مادر حالا که زنده ای یادت نرود زود به زود به دیدارمان بیایی ،ما دو برادر هوای یکدیگر را داریم ،تو مراقب تنهایی های پدرمان باش…

وقتی به جای کلاغ در آن بازی کودکان گفتم :مامان پر…!

خندیدی و گفتی من که پر ندارم ،حالا همه می گویند به آسمان پرکشیدی ، تو پرداشتی اما خبر نداشتی…!

و اینک والدین نیازمند به اهدای عضو:

هزاران مرتبه خداوند را سجده کنید که چنین موهبتی را در سرنوشت فرزندانتان قرار داده است ،سرنوشت و آینده ما دو فرزند تنها در دستان گرم خانواده بوده و اکنون نیز اینچنین است اما مادر زیبایمان در سرنوشت فرزندانتان سهم بزرگی داشت ،زین پس دست نوازشتان بر سر فرزندتان بیشتر شود که مادرمان احساس تنهایی نکند.

از حضورتان بی نهایت سپاسگذاریم…

انتهای پیام/