- چهارشنبه, 18 اکتبر 2017
- خبرنگار
- بدون دیدگاه
- اخبار پیشخوان , تیتر روز , فرهنگی , یادداشت ویژه
- 72649
شعر طنز زیر به لهجه ی اناری را یکی از مخاطبان برای این پایگاه اطلاع رسانی ارسال کرده است
به گزارش ” انارما “؛ شعر طنز زیر به لهجه ی اناری را یکی از مخاطبان برای این پایگاه اطلاع رسانی ارسال کرده که نام خود را قید نکرده است.
شِوی توی خِو بیخِ رونا گرفت
تیرََی زد به پُشتا، امونا گرفت
سیا شد چیشامو نفس تُلًه شد
میخواسا صدا دا زُبونا گرفت
عرق روی پیشونیا یخ زد و
همه پوست و گوشت، استخونا گفت
ز امحا و احشای داخل همه
رگ و معده و قلب و خونا گرفت
فقط مونده بود دست و بازوی چپ
که تا هَم بِگردا همونا گرفت
یکی روی سینام چُندُق زده
یکی از تِگِ لِنگ جونا گرفت
نداد مهلتی لامروت ؛ هنوز
میخواسا بگامیش جوونا؛ گرفت
همه کائنات در غِما اشک ریخت
زمین تیره شد آسمونا گرفت
ولی بی خبر من بهشتی شدا
چه دشتی چه باغی، جنونا گرفت
گلستون وآب و نسیم شمال
قناری بنالید ، بارونا گرفت
فضا عاشقانه ؛هوا نم زده
یکی دستای مهربونا گرفت
گرفت کُفتامو صورتامو کشید
دوماچ از لُپِ چپ؛ از اونا گرفت
لباش غنچه کرد و لبای منو
دیه یاد نمیدا؛ گمونا گرفت!!
خلاصه که حال خوشی دست داد
سحر پیش رفت و اذونا گرفت
دلا با صدای اذون ریخت تَی
همون شِو که خُفتو امونا گرفت
انتهای پیام/
شعر محلی عالی بود.