یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ | Sunday 5 May 2024

به گزارش انارما به نقل از ایسکا، آلبوم “تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم” که توسط نشر چشمه مجوز گرفته است روز گذشته با حضور جمعی از هنرمندان در مجتمع تجاری کورش، رونمایی شد. این اثر مجموعه‌ای از تصانیف پیمان خازنی است که مبتنی بر موسیقی ردیف دستگاهی و نگاهی ارکسترال شکل […]

۱۷۷۵۳_۷۰۵

به گزارش انارما به نقل از ایسکا، آلبوم “تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم” که توسط نشر چشمه مجوز گرفته است روز گذشته با حضور جمعی از هنرمندان در مجتمع تجاری کورش، رونمایی شد.

این اثر مجموعه‌ای از تصانیف پیمان خازنی است که مبتنی بر موسیقی ردیف دستگاهی و نگاهی ارکسترال شکل گرفته است. در این آلبوم اشعاری از بزرگان ادبیات معاصر از جمله مهدی اخوان ثالث و هوشنگ ابتهاج و همچنین مرتضی کیوان هاشمی و حسام‌الدین هروی با آهنگ سازی پیمان خازنی تلفیق شده است.

“تو را ای کهن بوم بر دوست دارم” شامل قطعه‌ای با همین عنوان، سرای بی کسی، پیش رخ تو، سودای تو ای عشق شب یلداست.
مراسم رونمایی از این آلبوم با حضور جمع کثیری از هنرمندان و موسیقی دان ها برگزار شد.
نوشین طافی خواننده این آلبوم در گفت و گو با خبرنگار ایسکانیوز اعلام کرد: خیلی خوشحال هستم چون این آلبوم بعد از پنج سال و زحمت های بسیاری به نتیجه رسیده است و به همین خاطر برای ما خیلی لذت بخش است.
رونمایی آلبوم تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم (۲۰) او همچنین ادامه داد: استاد محسن کرامتی برای من نه فقط یک استاد آموزش آواز، که یک معلم معنوی است. من در محضر ایشان علاوه بر هنر آواز ایرانی، عشق و معرفت هم آموختم.به همین دلیل از ایشان درخواست کردم مثل همیشه کنارم باشد. ایشان هم در کمال استادی و تواضع پذیرفتند و در تمام آلبوم در کنار من بودند.
نوشین طافی که دانش آموخته رشته موسیقی است، آواز را نزد محسن کرامتی، پری ملکی، معصومه مهر علی و پریسا واعظی فرا گرفته است و علاوه بر حضور در آلبوم عطارنامه، در جشنواره آسیا پاسیفیک ۲۰۱۲ و دانشگاه‌های تایپه نیز به معرفی موسیقی ایرانی پرداخته است.
۱۷۷۵۲_۷۸۴

دیدگاه کاربران

جانباز یکشنبه 1 فوریه 2015 - 11:47 ق.ظ

قصه دور و دراز دلواپسی ها؛ از حمام خزینه تا پیاده روی ظریف
حدود سال های ۴۸- ۱۳۴۷در شهر میانه یک حمام دوشی با اسلوب بهداشتی و خیلی تمیز و شیک به راه انداخته شد.مخالفان به فرمانداری و اداره بهداشت نامه وطومار اعتراض آمیز نوشتند که باید درهای حمام دوشی مهر و موم شود ومردم به حمام خزینه ای بازگردند.
قصه دور و دراز دلواپسی ها؛ از حمام خزینه تا پیاده روی ظریف
عبدالرحیم اباذری

بهانه گیری بر سر پیاده روی آقای ظریف با جان کری و اعتراضات و انتقادات اخیر دلواپسان به مذاکرات، ناخود آگاه تصاویری از این نق زنی ها را در طول تاریخ معاصر مانند یک فیلم سینمایی در ذهن نگارنده تداعی و ترسیم کرده و به این خاطر خالی از لطف نیست که برخی از آنها را نقل کنم.

اگر چه در برخی موارد در صداقت و حسن نیت این افراد شکی نیست، اما از این جهت که این افراد در سطحی نگری یا بی توجهی به اقتضائات زمانه با هم اشتراک دارند و زمان می گذرد و آنان عقب ترند ولی در عین حال همواره خود را در یک سری کلمات و واژه های به ظاهر خوشایند یا عوام پسند محصور می کنند، قابل تامل ودقت است. و حال آن نمونه های تاریخی:

حمام خزینه ای

دراواخردهه ۴۰ در شهر ما « میانه » حمام های خزینه ای وجود داشت و چون لوله کشی آب در خانه ها نبود ومردم حتی برای آب آشامیدنی خود در سختی به سر می بردند واز چشمه های اطراف آب می آوردند، بنابراین مجبور بودند هر از چند گاهی جهت به اصطلاح نظافت وانجام غسل به این حمام ها ی عمومی بروند چند لحظاتی را در داخل خزینه سپری کنند. خزینه ای که اب آن غالبا از مدت ها پیش مانده و متعفن بشده بود و هنگامی که در آن غوطه ور می شدی، چه اشیا و کثافاتی که در کف آن به پای آدم اصابت نمی کرد! از حمام که بر می گشتی ، تا چند روز بوی بد خزینه با تو همراه بود و همین مراکزِ به ظاهر بهداشتی ، منشا بسیاری از بیماری ها شده بود. مردم وقتی به حمام می آمدند و می خواستند غسل ارتماسی کنند اول با همان آب ، سه بار مزه مزه و استنشاق می کردند تا عمل استحبابی انجام داده از ثوابش بهره مند شوند و بعد هم غسل ارتماسی انجام می دادند.

این وضع همین طور ادامه داشت تا این که اداره بهداشت تصمیم گرفت حمام های خزینه ای را تعطیل و به جای آن حمام های دوشی تاسیس کند.

حدود سال های ۴۸- ۱۳۴۷در شهر میانه یک حمام دوشی با اسلوب بهداشتی و خیلی تمیز و شیک به راه انداخته شد. همزمان با آن مخالفت ها و نق زنی های برخی مدعیان نیز آغاز گردید ، انواع واقسام شبهاتی بود که هر روز مطرح می کردند.
یک روز می گفتند : غسل در زیر دوش جایز نیست و باطل است. روز دیگر می گفتند : این یک توطئه است می خواهند خزینه را که موضوع غسل ارتماسی است از بین ببرند و در واقع حکم خدا را بی موضوع و نابود سازند .در این میان هر کس از حمام دوشی استفاده می کرد، متهم به بی دینی و لامذهبی می شد.

آن زمان اگرچه در شهرهای کوچک روزنامه محلی و رادیو و تلویزیون نبود اما در تمام مجالس عزا و عروسی و میهمانی های خانوادگی و بازار و مساجد این موضوع بحث روز شده بود مخالف و موافق های بسیاری داشت. مخالفان به فرمانداری و اداره بهداشت نامه وطومار اعتراض آمیز نوشتند که باید درهای حمام دوشی مهر و موم شود ومردم به حمام خزینه ای بازگردند.

حدود سه چهار سال این بحث ها ادامه داشت و من که نوجوانی بیش نبودم هیچ گونه تجزیه و تحلیل وقضاوتی نمی توانستم داشته باشم وفقط ناظر و شاهد این رخداد تاریخی بودم. بعدها اغلب مردم و خواص به تدریج پذیرفتند که حمام دوشی از هر جهت ( دینی ، مذهبی ، بهداشتی ،درمانی، اجتماعی، اقتصادی و روانی ) بهتر و مناسب تر از حمام خزینه ای است و با آن کنار آمدند ، اما تعداد اندکی همچنان به مخالفت خود ادامه دادند و هرگز تسلیم نشدند و در نهایت به رحمت خدا رفتند. یعنی در باور خود چنان متعصب بودند که مزه مزه واستنشاق وغسل با آب کثیف را به آب پاک و زلال ترجیح می دادند.

ماجرای بلند گو

در آن ایام از این دست رفتار ها وموضع گیری ها کم نبود. روزگاری حتی استفاده از «چتر» مخالف های جدی داشت و قشرهای مذهبی جرات نمی کردند از آن استفاده کنند. از بعضی بزرگان شنیدم وقتی اولین بار چراغ برق در ایران به حرم امام رضا علیه السلام کشیده شد ، عده ای عزا گرفتند و آن را «چراغ شیطان» می نامیدند، یا به بلند گو ومکرفون « بوق شیطان» می گفتند.

مرحوم مطهری از یک واعظ معروف نقل می کند : آن ایامی که بلندگو مرسوم شده بود قرار بود من در یک محلی صحبت کنم که بلندگو گذاشته بودند. قبل از من آقائی منبر رفت همین که بالای منبر قرار گرفت گفت : این «بوق شیطان» را از اینجا بردارید و ببرید . بلند گو ومکروفون را برداشتند و بردند ، به من که نوبت رسید دیدم اگر من سکوت کرده و تحمل کنم و حرف نزنم بعد از این دیگر نمی شود از آن بوق شیطان استفاده کرد ، تا رفتم و روی منبر نشستم ، گفتم آن «زین شیطان » را بیاورید!

فیلم محمد رسول الله (ص)

در سال ۴۰-۱۳۳۹ مصطفی عقاد که خواست فیلم محمد رسول الله (ص) را بسازد از علمای شیعه و سنی دعوت به همکاری کرد اما هیچ کدام به جز امام موسی صدر به وی جواب مثبت ندادند که هیچ ، شروع به مخالفت های عجیب و غریب کردند نامه های اعتراض آمیز به آقای صدر نوشتند .

در این مورد آقای عقاد مصاحبه خواندنی دارد او می گوید بعد از پیروزی انقلاب خیلی امیدوار شدم و برای اکران فیلم به ایران آمدم و با چند نفر صحبت کردم آنها گفتند نمی توانیم اجازه اکران بدهیم دلیلش را پرسیدم گفتند چون اذان در این فیلم به سبک اهل سنت است و مردم در ایران شیعه هستند بنابر این نمی شود.

خیلی نا امید و نگران شدم . چند روز دیگر آقای فخرالدین حجازی نماینده وقت مجلس با حاج احمد آقا تماس گرفت با هم خدمت امام خمینی رفتیم و ماجرا را با خود امام مطرح کردم امام فرمودند : این حرف ها ، حرف های بی ربطی است شما در این فیلم تاریخ زمان پیامبر (ص) را به تصویر کشیدید و در آن زمام شهادت ثالثه در اذان نبود . همین یک جمله مشکل ما را حل کرد و امیدواری من به انقلاب بیشتر شد
حتما خوانندگان عزیر می دانند که مصطفی عقاد به امام موسی صدر قول داده بود یک فیلم هم درباره امام علی بسازد بعد هم در تدارک ساخت فیلمی نیز درباره امام خمینی بود ، اما ماموران جاسوسی اسرائیل این فرصت را از وی گرفتند و او را به همراه دخترش در یکی از هتل های لبنان ترور کردند.

مخالفت و نق زنی علیه انقلاب

اکنون که در ماه بهمن و آستانه سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی هستیم چند نمونه هم از نق زنی های دروان غربت مجاهدان وشاگردان امام در نهضت ذکر شود.

اوائل دهه چهل که نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی در شرایط حساسی قرار گرفت نق زدن ها نیز از هر طرف شروع شد . بعضی می گفتند : «سیره مرحوم آیت الله حائری یزدی ، موسس حوزه ، سکوت و مدارا بود چرا آقای خمینی بر خلاف سیره آن مرحوم عمل می کند؟» که امام در یک سخنرانی مهم در جواب آنها فرمود: « والله اگر مرحوم آقای حائری زنده بود همین کار را انجام می دادند.» بعضی دگر می گفتند : «مگر می شود با گوشت و پوست و استخوان ، جلوی تانک ، توپ و تفنگ ایستاد؟» بعضی می گفتند : «اگر شاه برود ، کشور کمونیستی می شود ،» چنانکه می گفتند: «مگر می شود کشور را بدون شاه اداره کرد؟ » یا می گفتند : «جواب این همه خون های به هدر ریخته شده را چه کسی می خواهد بدهد ؟ چرا بچه های مردم را تحریک کرده و به کشتن می دهید ؟» و…

شان مرجعیت نیست

وقتی انقلاب پیروز شد ، نق زدن ها شکل و شمایل دیگری به خود گرفت و بیشترشبیه به اشکالات بنی اسرائیلی شد.
چون امام در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ وارد ایران شده و در بهشت زهرا آن سخنرانی حماسی و تاریخی را انجام دادند و در ضمنِ هشدار به دولت شاهپور بختیار فرمودند : « من دولت تعیین می کنم ، من تو دهن این دولت می زنم ، من به پشتیبانی این مردم دولت تعیین می کنم» این آقایان می گفتند : در شان یک مرجع تقلید و مجتهد نسیت این گونه حرف های تند بزند ، مرجع تفلید باید به صورت دو زانو بنشیند، دودستش را هم روی زانوها گذاشته و سرش را هم کج نگه دارد بعد هم به غیر « صبحکم الله بالخیر ، مساکم الله بالخیر ، و تقبل الله اعمالکم و اسعدالله ایاکم » وذکر ودعا چیز دیگری نگوید.

حرام خدا حلال شد!

حضرت امام وقتی در شهر قم ساکن شد ، نخست دیدارهایش در مدرسه فیضیه انجام می گرفت ، در اثر انبوه جمعیتی که می آمدند گاهی در اثر فشار ، چند نفری زیر دست و پا می ماندند و آسیب می دیدند . این آقایان از آن مراسم بی نظیر وبا شکوه فقط همین را می دیدند و به خود امام نق می زدند و می گفتند : این دیدارها چه لزومی دارد؟ مگر نفس انسان محترم نیست ؟ چرا اجازه می دهید مردم همدیگر را زیر پا له کنند ؟ خیلی اصرار داشتند امام دیدارها را تعطیل کنند . می گفتند : چرا باید زنان بیایند داخل مدرسه فیضیه بشوند ،آنوقت دسته جمعی و یک صدا بگویند : « روح منی خمینی ، بت شکنی خمینی» ، آیا شنیدن صدای زن آن هم با این مضمون حرام نیست ؟ چرا حرام خدا را حلال می کنید؟!

از یکی از نزدیکان امام شنیدم می گفت : امام همه این نق زنی ها می شنید وگوش می داد، اما به خودشان مستقیم پاسخ نمی داد. اما وقتی برای سخنرانی پشت تریبون قرار می گرفت وبرای مردم صحبت می کرد درضمن سخنرانی پاسخ آنها را هم می داد.

ماجرای لباس جُندی

هشت سال دفاع مقدس بخصوص اوائل، این آقایان خودشان که به جبهه نمی رفتند. یادم هست به آیه مبارک « لولا نفر من کل فرقه» استدلال می کردند ومی گفتند : طلاب وروحانیون لازم نیست به جبهه بروند. وظیفه اصلی آنها این است که در مسجد ومحراب حضور داشته باشند و برای مردم از دین بگویند. وقتی طلبه ای پایش به جبهه می خورد از سوی اینان توبیخ می شد. وقتی حضرات آیات : شهدای محراب ، خامنه ای ، هاشمی و مشکینی ، لباس رزم می پوشیدند و به جبهه می رفتند نق زنی های اینان بیشتر می شد، می گفتند : روحانی نباید «لباس جندی» بپوشد.

نامه های بدون سلام

درماجرای انتخابات ۸۸ که آیت الله هاشمی رفسنجانی آن نامه تاریخی را به حضور رهبر معظم انقلاب نوشت وحوادث روز را مورد تجزیه وتحلیل قرار داد ، دلواپسان بدون این که در محتوای نامه تامل و دقت کنند شروع به سرو صدا وجنجال کردند که وا اسلاما نامه بدون سلام نوشته شده است. در حالی که شبیه همین نامه (بدون سلام) در ماجرای بنی صدر به حضور حضرت امام نوشته شده بود. جالب است در آن ایام نیز آقای هاشمی این نامه مشترک را کافی ندانسته یک نامه بدون سلام دیگر به تنهایی نوشت و مسائل حساس کشور و توطئه های بنی صدر و منافقین را در آن به صورت خیلی قاطع وگویا بیان کرد ، اما سطحی نگری دلواپسان هم در سال ۶۰ و هم درسال ۸۸ مانع از درک اهمیت کم نظیر این سه نامه تاریخی شد.

راستی چرا بعضی ها همیشه و فقط قسمت خالی لیوان را می بینند؟ چرا در حوادث واقعه وهنگام مواجه با پدیده های نو موضع منفی گرفته و اغلب سردرگم می شوند؟ چه شده است بعضی ها همیشه از زمان خود چند سالی عقب تر می مانند؟

جالب است وقتی آقای احمدی نژاد نامه های مکرر به رئیس جمهور آمریکا ودیگران نوشت که هیچ اعتنایی به آن نکردند وحتی یک بار هم پاسخی به آن داده نشد. همین دلواپسان نه تنها اعتراضی نکردند آن را موهبت الهی خواندند. حتی بعض ائمه جمعه تهران اصرار داشتند متن آن در دانشگاه ها و دبیرستان ها برای جوانان تدریس شود، اما اکنون که با درایت ومدیریت رئیس دولت تدبیر وامید وهنرنمایی آقای ظریف ، پنج قدرت بزرگ جهان ناگزیر به نشستن پای میز مذاکره با ایران شدند و ومذاکرات با عزتمندی وپایبندی به اصول و با اشراف رهبر معظم انقلاب ادامه دارد ، از هر طرف هجوم آوردند و نق زنی وسنگ اندازی می کنند تا مذاکرات به شکست انجامد. چرا چنین شده است؟

گویا اراده الهی به این تعلق گرفته که در هر زمانی یک سری افراد وجود داشته باشند تا از باب « تعرف الاشیاء باضدادها» گوهر وجودی مردانِ میدان های بزرگ ، کارآمد و کاردان از دیگران به خوبی تشخیص داده شود و ضعف و بی هنری و جهالت وسطحی نگری بعضی ها بیشتر آشکار گردد.

امروز اگر چه آمریکا و اسرائیل دشمن شماره یک مردم ایران است اما در داخل نیز نباید از متحجران غافل شد که اینان در مقام عمل و با زبانحال مردم و انقلاب را می خواهند به همان حمام های خزینه ای باز گردانند، چنانکه در هشت سال مدیریت پاک خود این را نشان دادند وحداقل به مقدار دو دهه رشد وشکوفائی وبالندگی را عقب انداختند.

انترالممالک یکشنبه 1 فوریه 2015 - 4:39 ب.ظ

با سلام خدمت سرور معظم جناب مستطاب (۱)” جانباز ”
جان برادر….
نظرات شما در مسائل سیاسی مورد نقد اکثریت مخاطبین هست و معمولا بی ربط انگاشته میشود…حال چه اصراری ست که در مسائل غیرسیاسی هم نظر سیاسی مرقوم میدارین….هرچند که در دوران اصلاحات وشبه اصلاحاتیها هیچ مسئله ی غیرسیاسی ای در مملکت وجود نداره وهمه چیز با عینک سیاسی دیده میشه من جمله همین بحث شرعی صدای زن
در ثانی معظم له مواردی رو فرمودین که جواب دادن به اونا صبر ایوب میخواد و عمر نوح و انگشتای آهنی!(۲)
اما موضوع اینه که برادرجان هرچیزی رو که شنیدی نباید تکرار کنی….کمی تعقل هم بد نیست…مگر در پس آینه طوطی صفتت ساخته اند؟
من باب نمونه در همین مواردی که جناب حضرتتان فرمودین کمی ریشه یابی کنید که مخالفان آن روزگار چه کسانی بودند والان کدام طرف هستند و فرزندانشان هم
البته به شرط اینکه در تحقیقاتتون هم مثل حرفاتون ساده لوحی نفرمایین
جانبازجان….جانان من
چرا اصرار بر استفاده از نام جانباز میکنی؟نظرات شما اگر درست باشه که داری از این اسم سوء استفاده میکنی اگرم غلط باشه که داری اسم جانباز رو به لجن میکشی
البته ممکنه با انتخاب این اسم و دادن نظرات صدمن یه غاز دنبال خراب کردن نام جانباز هستی وگرنه جانبازی و اینهمه بی تدبیری…هیهات
البته ممکن هم هست دوران سربازی جبهه برده باشن شمارو به اجبار و اونجا هم یه عراقی از صدمتریتون رد شده وحضرتعالی به مقام رفیع جانبازی نائل اومده باشین! که حساب این دست جانبازیها از جانبازها جداست….شما میتونی بی بصیرت باشی تعقل هم نکنی….شما اصلا میتونی فحش هم بدی،سیگارم بکشی، پفک نمکی هم بخوری وتمام موارد از این دست رو ولی چرا وقت باارزشت رو صرف سیاست میکنی؟برو در رشته ای که استعداد داری…شاید بتونی یه راننده ی خوب باشی یا یه تعمیرکار بخاری یا اصلا شاید بتونی سایت سرگرمی هم بسازی
امیدوارم در این مجال اندک تونسته باشم تحلیل علی اصغری(۳) از نوع تحلیلای جنابعالی رو کرده باشم تا اثراتش بر روح وروان مخاطبین رو بتونی درک کنی
اما یک جمله جدی!!!!
دل که آیینه ی شاهیست غباری دارد
از خدا میطلبم صحبت روشن رایی(۴)
۱-مستطاب . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت مفعولی ازاستطابه. خوش آمده و پاک آمده و لذیذ. (غیاث ) (آنندراج ). خوش و نیکو و پسندیده و شایسته و خوش آیند
۲-جهت تایپ
۳-آبکی
۴-حافظ(در همه دیرمغان نیست چو من شیدایی…..خرقه جایی گرو باده ودفتر جایی)

جانباز یکشنبه 1 فوریه 2015 - 7:57 ب.ظ

برادر عزیز اول اینکه ادب بهترین سرمایه است هرچند منتقدباشی لااقل درمورد خودت رعایت میکردی دوما اسم جانباز اسم مقدسی است وازافتخارات دوران دفاع مقدس بوده وتفاوتی هم نمیکند چگونه جانباز شده باشی چون برای دفاع ازناموس ومملکت ودین وآئین این مردم به جبهه رفته ای همانگونه که جانباز بسیجی محترم است جانباز ارتشی و…هم محترم است واما آنچه من نوشتم شرحی بوداز گفتارحجه الاسلام اباذری درمورد دیدگاه افراد ی که امام خمینی ازانها درسال اخر عمرش بعنوان متحجر؛واپسگرا؛آخوند احمق بیسواد؛مبلغان اسلام آمریکایی ؛انقلابی تر انقلابیون ؛کسانیکه مبارزه باشاه راحرام می دانستند؛کسانیکه خون دلی که پدرپیرتان از آنها خورد ازهیچ طایفه ای نخورد؛کسانی که وقتی فرزند امام مرحوم مصطفی ازکوزه آب نوشید کوزه را آب کشیدند چون پدرش درس فلسفه میداد(وانها اورا نجس میدانستند)کسانیکه حتی یکبار درزمان امام از امام وانقلاب نامی نبردند ویکبار هم به جبهه نرفتندو….و امروز بعنوان دلواپسان مطرحند نوشته شده بود ونمی دانم جنابعالی چقدر با فرهنگ امام وانقلاب وایران آشنا هستی که اینچنین بی ادبانه جواب داده ای دلیل من ازگذاشتن این کامنت در این خبر این بود که بگویم مسلمان دلواپس دروغ نمی گوید

انترالممالک یکشنبه 1 فوریه 2015 - 10:53 ب.ظ

باسلام
برادر جان…
من جایی بی ادبی نکردم فقط خواستم آسمون ریسمون کردن رو بینی تا در هر خبری با کامنتای غیرمرتبط آسمون ریسمون نبافی
تمام نسبتهایی که به دلواپسان روا دادی رو مطمئنی؟وآیا رواست همه رو به یه چوب زدن؟در میان دلواپسان جانباز۷۰درصد هم هست پس چه جوری اینا جبهه نرفتن؟جانباز انقلاب و زندانی ساواک هم هست پس چطور مبارزه با شاه رو حروم میدونستن؟بقیه نسبتها هم به همین منوال
درثانی دروغ چیه؟از کجا میدونی اونا دروغ میگن؟چون مخالف نظر شما نظر میدن؟از کجا معلوم اونایی که شما سنگشو به سینه میزنی دروغ نمیگن؟علی لاریجانی که دیگه دلواپس نیست واتفاقا ارادتمند شیخ شیرین خاطرتان هم هست مگه نیست؟امروز برا چی مسئولیت شکست احتمالی مذاکرات رو گردن آمریکا انداخت؟شکست احتمالی؟آره شکست احتمالی
برادر جان….
حتما مستحضر هستید که صحبت رئیس مجلس یه کشور موضع رسمی اون کشوره….چرا زمزمه ی شکست بلند شده؟به گفته ی شما که فتح الفتوح مذاکرات هسته ای عن قریب اتفاق میفته….پس کی داره دروغ میگه این وسط؟
تازه کدوم فتح؟به چه قیمتی؟هرکی جلوی تاراج سرمایه های مملکت نگران بشه متحجر واپسگرای خون به دل امام کن جبهه نرفته ی دروغگوی بیسواده؟جمع کنین این ادبیات سخیف و این شیوه ی مضموم رو
در مورد اسم هم هنوز بر موضع قبلی استوارم….استفاده از نام جانباز به دلیل بار روانی مثبتی که القا میکنه برازنده ی هر جا وهر صحبتی نیست مگر صحبتی که یقین داشته باشید صحیح هست ودر مسیر حقه که باید بگم هیچ صحبت سیاسی ای صددرصد صحیح نیست چه از چپ چه از راست چه معتدل
در اسم خودمم بی ادبی ای مشاهده نمیکنم…فرق است بین طنز با گستاخی
جان برادر….
گوئیا باور نمیدارند روز داوری
کاین همه قلب ودغل در کار داور میکنند

آخرین اخبار

تبلیغات

تاریخچه

تصویر برگزیده

جشن بزرگ دختران روزه اولی در انار

به گزارش ” انارما ” ؛ عصر دیروز ۱۹فروردین ماه جشن شکرانه دختران روزه اولی همراه با برنامه های شاد و متنوع در مهدیه امامزاده محمدصالح(ع) انار با حضور جمعی از مسئولین و معلمان برگزار شد. این ...

یادداشت های خصوصی