جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ | Friday 3 May 2024

چندی پیش به مناسبت روز شهرستان انار با جواد محمدی یکی از جانبازان انقلاب اسلامی شهرستان انار مصاحبه کرده بود که قسمتی از این مصاحبه که منتشر نشده بود هم اکنون منتشر میشود/ یک شب پدر حسن، حسن را به حمام میبرد وقتی که حسن…

خاطره ای  دردناک از شهید حسن قدیری

انارما چندی پیش به مناسبت روز شهرستان انار با جواد محمدی یکی از جانبازان انقلاب اسلامی شهرستان انار مصاحبه کرده بود که قسمتی از این مصاحبه که منتشر نشده بود هم اکنون منتشر میشود:

خاطره ای تکان دهنده از شهیدحسن قدیری از زبان جواد محمدی:

چند روز قبل از واقعه هشتم محرم سال ۵۷ شهرستان انار من و حسن قدیری  در جریان تظاهرات در کشکوئیه رفسنجان دستگیر شدیم بعد از انتقال ما به زندان ، من و  حسن را به شدت شکنجه کردند و با وسایل مختلف از جمله شلاق و باتوم مارا کتک میزدند.

بعد از اینکه ما را آزاد کردند و به انار برگشتیم یک شب جواد قدیری پدر حسن ،حسن را به حمام میبرد  وقتی که حسن لباس هایش را در می آورد بدن سیاه و کبود فرزند خود را می بیند که دلیلش را از  حسن میپرسد اما حسن طفره میرود و میگوید بخاطر حساسیت است که بدنش اینچنین شده و چیز مهمی نیست.

چندروز بعد یعنی روز  هشتم محرم سال ۵۷  حسن قدیری در ۵ کیلومتری انار به دست نیروهای رژیم شاهنشاهی به شهادت میرسد ، هنگامیکه حسن  بر روی زمین افتاد و قدری آستین پیراهنش بالارفته بود کبودی های روی بدنش از شکنجه آن روز هنوز روی بدنش معلوم بود.

بخشی از واقعه هشتم محرم سال ۵۷ از زبان جواد محمدی:

قبل از واقعه ۱۸آذرماه سال ۵۷ من به همراه سایر انقلابیون انار زمانیکه مصطفی خمینی فرزند امام را شهید کردند به نوق رفتیم و در مراسم هایی که شیخ محمدهاشمیان مخفیانه برای گرامیداشت مصطفی خمینی میگرفت شرکت میکردیم. منظور از مخفیانه به این شکل که این مراسمات به نام سالگرد فوت یکی از درگذشتگان گرفته میشد اما در مراسم همه چیز به یاد و نام حاج مصطفی بود.

این ابتدایی ترین فعالیت انقلابی مردم انار بود بعد از اتفاقات و اینکه من در انار نیز فعالیت هایی علیه رژیم به همراه سایر دوستانم داشتم توسط نیروهای ژندارمری شناسایی و حتی چندین بار هم دستگیر شدم.

در ۱۸آذرماه سال ۵۷ مصادف با هشتم محرم  بر طبق فراخوان قبلی ،  مردم انقلابی انار عازم نوق بودند که مردم حسین آباد (امینشهر) هم با اتوبوس در حل پیوستن به مردم انار بودند که خواستند از مردم انار که قدری منتظر بمانند تا سوخت اتوبوس خود را تامین کنند و بعد خواهند آمد و لازم است از مرحوم حسین آقا مهدوی یادی کنم چرا که ایشان رئیس پمپ بنزین وقت انار بود و در جریان انقلاب خدمات ارزشمندی از جمله سوخت رسانی پیاپی و حتی رایگان به ماشین های انقلابیون داشت.

بعد از ۱۸روز و در حالیکه من برای ترخیص از بیمارستان خود را آماده میکردم یکی از پرستاران آمد و گفت:هزینه بیمارستان را حساب کردی و من گفتم خمینی حساب میکند و او به حالت تمسخر گفت:خبری از خمینی نیست خودت باید حساب کنی که در این بین دکتری بنام احمدکبیر با آن پرستار برخورد کرد و با صمیمیت تمام به من را بوسید و گفت:خدا پشت و پناهت برو به سلامت میدانم که خمینی حساب میکند.

آخرین اخبار

تبلیغات

تاریخچه

تصویر برگزیده

جشن بزرگ دختران روزه اولی در انار

به گزارش ” انارما ” ؛ عصر دیروز ۱۹فروردین ماه جشن شکرانه دختران روزه اولی همراه با برنامه های شاد و متنوع در مهدیه امامزاده محمدصالح(ع) انار با حضور جمعی از مسئولین و معلمان برگزار شد. این ...

یادداشت های خصوصی