چگونه از تو بگویم برای اینهمه کور

چه برجام باشد چه بیانیه ی سعدآباد وچه ترکمانچای

خط قرمز فرزندان سید علی تکان نخورده

حال شما میخواهید جفت پا از روی خط قرمز ما بپرید یا یک پا

پایتان هنوز به زمین نرسیده قلم میکنیم

بسیجی لبخند دیپلماتیک نمیفهمد

جواب ما به شیطان همان است که پیر مرادمان گفته

و آمریکایی که هنوز هیچ غلطی نمیتواند بکند

ونخواهد توانست

تو اگر خسته ای بنشین کمی نفس چاق کن

تو میتوانی به کوه پشت سرت تکیه کنی

میتوانی در سایه ی سرو ولایت بنشینی و پیپ بکشی

میتوانی میتوانی اصلا کفش و جورابت را در بیاوری و پاهایت را روی هم بچرخانی و شست پایت را بچرخانی و سوت بلبلی بزنی

عمامه ات را بردار گرما کمتر اذیتت کند…آهنگ رندان مست شجریان گوش کن

امیرتتلو هم بخواهی اخیرا پیغمبرزاده شده … گوش کن و لذت ببر

بستنی زعفرانی هم برایتان می آوریم

همان جا که لم داده ای بخور و به زیباییهای خلقت بنگر

رشادت بماند برا ما

تو اگر میخواهی از شیطان بترسی بترس

تو اصلا حق داری از سوسک هم بترسی ولی از ما نخواه که از کدخدا وسگش بترسیم

ما خون حیدر در رگ هایمان جاریست

ما مرداد و تیر نمیشناسیم

پشت خط قرمز سیدعلی به نگهبانی ایستاده ایم و همان چفیه ای را بسته ایم که تمام افتخارمان این است که از دستان خودش گرفته ایم

و خدا نیاورد روزی را که پای بیگانه ای به ارض مقدسمان باز شود

پای او و دست امضاکننده ی توافق هم برای ما فرقی ندارد

هر دو را با هم قلم خواهیم کرد

و خدا نیاورد روزی را که احساس کنیم خون شهریاری ها به هدر رفته است

اصلا ما زاده ی خون شهداییم

و آنها که حیا را خورده وبصیرت را قی کرده اند ما را میشناسند

و میدانند اگر کاسه ی صبرمان سرآید ….

دیگ حب ولایتمان به جوشش افتاده و باران غضبمان باریدن گرفته و فقط منتظریم به اشارات چشمی که …

شیر بچه های حیدر کرار امروز در سوریه وعراق میخروشند تا ناموس تو آقای حقوقدان در بستر خانه ی تو بیارامد نه زیر دست وپای…

و نمیدانم وقتی چیزی را امضا میکنی چقدر به ناموس میهن فکر میکنی ولی ما تو را غیور پنداشتیم که عرض و ارضمان را به تو سپردیم

ای آقای ما و ای مولای ما….دعا کن برای ما

و گریه حضار

چقدر اینهمه دیدن برای من سخت است

یادداشت : میخک اناری

انتهای پیام/