- سهشنبه, 18 اکتبر 2016
- خبرنگار
- بدون دیدگاه
- اخبار انار , اخبار پیشخوان , اخبار تصویری , اسلاید , پربازدیدها , تیتر نخست
- 56311
با حضور مردم ولایی و شهیدپرور شهرستان انار ، پیکر مطهر روحانی شهید سعید بیاضی زاده از شهدای مدافع حرم با بدرقه مردم شهرستان انار از میدان بسیج به طرف صحن مطهر امامزاده محمدصالح(ع) تشییع شد.
با حضور مردم ولایی و شهیدپرور شهرستان انار ، پیکر مطهر روحانی شهید سعید بیاضی زاده از شهدای مدافع حرم با بدرقه مردم شهرستان انار از میدان بسیج به طرف صحن مطهر امامزاده محمدصالح(ع) تشییع شد.
به گزارش ” انارما” ، عصر امروز سه شنبه ۲۷مهر ، با حضور مردم ولایی و شهیدپرور شهرستان انار ، پیکر مطهر روحانی شهید سعید بیاضی زاده از شهدای مدافع حرم با بدرقه مردم شهرستان انار از میدان بسیج به طرف صحن مطهر امامزاده محمدصالح(ع) تشییع شد.
در این آئین که با حضور مردم و مسئولین اجرایی استان و شهرستان انار در یک صفوف بهم پیوسته که شور و اشتیاق به ائمه اطهار موج می زد و با شعارهای “کلنا عباسک یا زینب” انزجار خود را از دشمنان قسم خورده اسلام به نمایش گذاشتند.
تشییع خودرویی پیکر مطهر روحانی شهید سعید بیاضی زاده صبح چهارشنبه ساعت ۷ صبح از بیمارستان ولی عصر(عج) انار به طرف بیاض و در ادامه شاهم آباد ، گیتی آباد ، حجت آباد (منزل پدر شهید بزرگوار) ، لطف آباد و درآخر گلزارشهدای ساقی جهت خاکسپاری انجام خواهد شد.
شهید حجت الاسلام بیاضی زاده برای بار سوم و آخرین بار پیش از محرم امسال به صفوف مدافعین حرم در سوریه پیوست و روز پنجشنبه مصادف با ۱۱ محرمالحرام در “ریف حماء” هدف آتش گلوله و ترکش داعشی ها قرار گرفته و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
گفتنی است: عموی وی به نام شهید اکبر بیاضیزاده و پسرعمویش به نام شهید غلامرضا بیاضیزاده اهل حجتآباد نیز در دوران جنگ هشتساله ایران و عراق به شهادت رسیدهاند.
انتهای پیام/
به گزارش پایگاه ۵۹۸، دلنوشته تقدیمی حاج مهدی سلحشور، از مداحان کشورمان برای شهید سعید بیاضی زاده، اولین شهید روحانی مدافع حرم استان کرمان را در ادامه میخوانید:
“باز هم قصه پرواز و رهایی از قفس…
آسمانی شدن عدهای و زمینگیر شدن عدهای دیگر…
آنان که دل به این دنیای فانی نبستند و تنها به شوق پرواز، این چند روزه را طاقت آوردند. مرغان باغ ملکوتی که هیچگاه راضی به زندگی در قفس تنگ دنیا نشدند و برای رهایی از زندان تن آرام و قرار نداشتند و الحق و الانصاف سعید از آن دسته بچهها بود.
از اولین باری که سعید را در سوریه دیدم به دلم برات شد چند روزی بیشتر مهمان ما نیست، طوری از شهادت صحبت میکرد که یک عاشق از گمشدهی دیرینش صحبت میکند.
سعید جان!
ظاهر آرام و متینت و خوش خلقی و تبسم زیبای همیشگیات، هیچگاه نتوانست درون متلاطم و بیقرارت را پنهان کند،
و چه زود به آرزویت رسیدی…
هنیئاً لک!”