رنجنامه حجت الاسلام فراهانی از «کتاب و کتابخوانی در ایران» در جمع مسئولان ادارات شهرستان انار

در دومین روز از هفته کتاب، نشست کتاب و کتابخوان  با حضور مسئولین ادارات و فرهنگیان شهرستان انار  در محل کتابخانه شهرانار برگزار شد.

به گزارش ” انارما” صبح روز سه شنبه ۲۵ آبانماه همزمان با دومین روز از هفته کتاب ، کتابخوانی مراسمی با حضور مسئولین ادارت شهرستان برگزار شد.

در این مراسم رنجنامه کتاب و کتابخوانی در ایران توسط حجت الاسلام فراهانی در جمع مسئولان ادارات شهرستان انار مطرح شد.
بِسمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

ن والقلم و ما یسطرون
إقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ(۱) خَلَقَ اْلإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ(۲) إقْرَأْ وَ رَبُّکَ اْلأَکْرَمُ‏(۳) الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ(۴)
عَلَّمَ اْلإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ (۵)
* فقر ، شب را ” بی غذا ” سر کردن نیست ..
*فقر ، روز را ” بی اندیشه” سر کردن است
*فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ……فقر ، چیزی را ” نداشتن ” است ، ولی ، آن چیز پول نیست ….. طلا و غذا نیست…….
*فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتۀ یک کتابفروشی می نشیند ……
*فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،‌ که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ……
*فقر یعنی سرانه مطالعاتی ایرانی ها در روز فقط ۱۸ دقیقه و۴۷ ثانیه است و سرانه مطالعاتی ژاپنی ها ۹۰ دقیقه در روز
آمریکایی ها ۲۰ دقیقه، انگلیسی‌ها۵۵ دقیقه و ژاپنی‌ها ۹۰ دقیقه ؛ ۹۱ درصد مردم کشور ژاپن به طور معمول کتاب، روزنامه و مجله می خوانند؛ برای مثال یک ژاپنی در سال بین ۴۶ تا ۴۷ کتاب می خواند و ۶۵ درصد مردم کره جنوبی نیز عادت به مطالعه دارند.
مردم ایسلند در سال، ۴۰ کتاب می خوانند که بعد از کشور فنلاند با خواندن ۴۷ کتاب در سال، بیشترین مردم کتابخوان را دارند و هر ۱۰ شهروند ایسلندی در طول زندگی خود یک کتاب تالیف می کنند
*فقر یعنی تیراژ ۲۰۰۰ الی ۵۰۰۰ در ایران در مقایسه با تیراژ ۱٫۰۰۰٫۰۰۰ در ژاپن
*فقر یعنی کتابخانه های بدون مشتری ایران در مقایسه با صف های عریض و طویل برای ورود به کتابخانه در ژاپن
*فقر یعنی ورشکستگی ناشران و تعطیلی کتابفروشی ها
نیمی از کتاب هایی که نوشته می شود، چاپ نمی شود.
نیمی از کتاب هایی که چاپ می شود، خریده نمی شود.
نیمی از کتاب هایی که خریداری می شود، خوانده نمی شود.
نیمی از کتاب هایی که که خوانده می شود، فهمیده نمی شود.
نیمی از کتاب هایی که که فهمیده می شود، عمل نمی شود.
*فقر یعنی نمایشگاه بهاره و پاییزه بیش از نمایشگاه کتاب و مجله و روزنامه می باشد
*فقر یعنی صف بازار و صف سبد کالا و سینما و تفریح و آنتالیا و دبی و شمال و زیارت و حج از صف کتابفروشی و کتابخانه شلوغ تر است
*فقر یعنی فراوانی خیاطی و بزازی و پلاستیک فروشی و قصابی و مواد آرایشی و سوپرمارکتی در هر کوچه و پس کوچه ای و نبود یک کتاب فروشی وزین در یک شهرستان چند هزار نفری
*فقر یعنی آنکه دغدغه اول و دوم و سوم شکم است و شکم و حتی دغدغه چهارم هم شکم است نه کتاب
*فقر یعنی نهادینه شدن سه وعده غذای جسمی و نهادینه نشدن یک وعده غذای روحی
*فقر یعنی نهادینه شدن نوشابه و دلستر و کوکاکولا و پپسی کولا بر سر سفره و نهادینه نشدن یک لیوان نوشیدنی خنک روحی
*فقر یعنی بیشتر بودن کاغذ سیگار از کاغذ کتاب
*فقر یعنی نهادینه شدن بازی و تفریح و اتلاف وقت و نهادینه نشدن کتاب و کتابخوانی
*فقر یعنی خانه ای که اتاق خواب دارد حال دارد آشپزخانه دارد انباری دارد حمام دستشوئی دارد پارکینک دارد حیاط دارد اما کتابخانه ندارد
*فقر یعنی نعره زدن خانم از حمل نقل سه کارتن کتاب در موقع اثاث کشی و جیک نزدن از حمل و نقل سه ماشین وسیله خرت و پرت
*فقر یعنی آنکه معلمی در طی ۳۰ سال خدمت حتی یک جلد کتاب هم نمی خواند
*فقر یعنی آنکه معلم بجای آنکه وقت آزادش را در کتابخانه ها سپری کند در شغل دوم و سوم سپری می کند از مسافرکشی بگیر تا سبزی فروشی و …..
*فقر یعنی هزینه نمودن ۱۱۰میلیون تومان برای بازی کلش آف کلنز و هزینه ننمودن ۱۱۰۰۰ تومان برای خرید یک کتاب
*فقر یعنی شلوغ بودن گیم نت ها و کافی نت ها و جیرّه نمودن درب کتابخانه ها
*فقر یعنی خشکسالی و قحطی کتابخوانی
*فقر یعنی دادن ۲۰ میلیون برای خرید مبلمان و پرده سلطنتی و فرش مینیاتوری و نالیدن از گرانی کتاب
*فقر یعنی گذاشتن جهیزیه ۵۰ میلیونی برای عروس خانم و نگذاشتن یک جلد کتاب ۵ هزار تومانی در باب خانواده موفق
مساله این نیست که خرید کتاب چقدر گرون تموم میشه، مساله اینه که اگر کتاب نخونی چقدر برات گرون تموم میشه!
*فقر یعنی آنکه همه چیز جزء سبد کالای خانوار محسوب می شود بغیر از کتاب
*فقر یعنی خرید روزانه هزاران تومان تنقلات برای بچه ها و نخریدن نه روزانه نه ماهانه و نه حتی سالیانۀ کتاب برای آنان
مقام معظم رهبری (ح) : باید خرید کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود. مردم باید بیش از خریدن بعضی از وسایل تزییناتی و تجملاتی… به کتاب اهمیت بدهند؛ اول کتاب را مثل نان و خوراکی و وسایل معیشتی لازم بخرند. بعد که تأمین شد، به زواید بپردازند.

*فقر یعنی ندانستن اهمیت کتاب و کتابخوانی
*فقر یعنی ندادن ضریب وافی و کافی به امر کتاب و کتابخوانی
*فقر یعنی قهرمان سازی و قهرمان سوزی دشمن به دلیل تبدیل کتابخانه ها به بایگانی بزرگ
*فقر یعنی بلند شدن صدای ترانه لس آنجلسی با فشردن شکم باربی و خالی بودن سنگر جنگ نرم از عروسکی که با فشردن سرش صدای کتابخوانی بلند شود
*فقر یعنی معرکه گیری و عربده کشی و رقاصی باربی و بنتن و باب اسفنجی و مرد عنکبوتی و شرک و زرو و پطرس در فقدان کتابهای زندگانی شیرمردان خمینی در بین کودکان و نوجوانان
*فقر یعنی تعفن جهل در فقدان عطر کتاب
*فقر یعنی دی اکسید کربن حماقت در فقدان اکسیژن کتاب
*فقر یعنی ظلمت غفلت در نبود نور کتاب
*فقر یعنی سیاره سرد تحجر و تجدد بدون ستاره نورانی فیاض کتاب
*فقر یعنی درشت نویسی کتاب بجای درست نویسی کتاب
*فقر یعنی آهنگ کتاب بجای فرهنگ کتاب
*فقر یعنی بازی با حروف کتاب بجای جدی گرفتن حدود کتاب
*فقر یعنی تذهیب کتاب بجای تهذیب کتاب
*فقر یعنی مطلا نمودن نهج البلاغه و قرآن تا دیگر کسی طلاهای آن را استخراج نکند
*فقر یعنی رای آوردن قدّاره کِشهای جامعه به دلیل خاک خوردن کتابهای تاریخی و سیاسی
*فقر یعنی آن جامعه ای که ارزش انسانها به ثروتشان است نه به علم و فهمشان
*فقر یعنی آن جامعه ای که ارزش ثروت بیش از علم است
*فقر یعنی استفاده از نردبان علم برای رسیدن به قله ثروت
*فقر یعنی پایان نامه سفارشی
*فقر یعنی ارائه مقاله دانشگاهی بدون آنکه حتی یک کلمه اش را خوانده باشد
*فقر یعنی آن جامعه ای که ثروتمند بیشتر از عالم ارج و قرب دارد
*فقر یعنی آن جامعه ای که ارج و قرب مداح بیشتر از عالم است
*فقر یعنی آن جامعه ای که ورزشکاران و هنرمندان و بازیگران و خواننده ها و نوازنده ها در بورسند و عالمان و نخبگان در حاشیه
*فقر یعنی شلوغ بودن صف زندان و خلوت بودن صف کتابخانه ها و کتابفروشی ها
*فقر یعنی مقدم بودن تشر سرهنگی بر لبخند فرهنگی به دلیل عدم انجام وظیفه توسط متولیان فرهنگی
*فقر یعنی حجیم بودن قُطر پرونده های قضائی مجرمین و نازک بودن قطرکتب مطالعه شده آنان
*فقر یعنی برگزاری کلاسهای اوقات فراغت از زبان اسپانیولی تا رقص هندی و خوانندگی ترکیه ای و نبود کلاس کتابخوانی
*فقر یعنی بازار ربوی و کم فروشی و گران فروشی به دلیل مطالعه ننمودن کتب الفقه ثم المتجر
*فقر یعنی آمار بالای طلاق و اختلافات خانوادگی به دلیل مهجور بودن کتب راهنمای خانواده
*فقر یعنی تبدیل شدن نذورات به نذورات شکمی و غافل شدن از نذورات فکری فرهنگی
*فقر یعنی وقف همه چیز غیر از وقف کتاب
*فقر یعنی علم لاینفع
*فقر یعنی اتلاف وقت

*فقر یعنی شیرین بودن سه ساعت گعده دوستانه و تلخ بودن ۵ دقیقه کتابخوانی
*فقر یعنی تا دو نصف شب پای ماه پاره بودن و وقت نگذاشتن برای یک دقیقه تفکر و مطالعه
*فقر یعنی دو هزار بار قرآن را خواندن و نخواندن تفسیر یک آیه
*فقر یعنی پاره کردن کتاب درسی بعد از فراغت از امتحان
*فقر یعنی درک را فدای مدرک کردن و معرفت را فدای منفعت کردن
*فقر یعنی آن روحانی که دو ماه برای مردم منبر می رود بدون مطالعه
*فقر یعنی آن کسی که تعداد کلکسیون جمادات و نباتات و حیواناتش از تعداد کتابهایش بیشتر باشد
*فقر یعنی جامعه ای که در آن عتیقه جات ، قیمتی تر از کتاب می باشند
*فقر یعنی جامعه ای که در آن گنج های زیر زمینی ارزشمند تر از گنج های آسمانی است
آدم ثروتمند کتابخانه بزرگی دارد و آدم فقیر تلویزیون بزرگ
*فقر یعنی اهدای تابلوی نفیس چند میلیونی از اهدای کتاب با کلاس تر است
*فقر یعنی آن جامعه ای که مهریه دخترانش با سکه و دلار معین می گردد نه با صداق کتاب
*فقر یعنی آن جامعه ای که تفریح و تعطیلات و خنداونه و هنداونه حرف اول را می زند و سرانه مطالعاتیش حرف آخر
*فقر یعنی آن مردمی که برای ۷۰ سال زندگی ۷۰ کتاب نمی خوانند
*فقر یعنی آن جامعه ای که از رهبرش انگشتر و چفیه و عبا تقاضا می کند اما کاری با کتابهای وی ندارد
*فقر یعنی آن جامعه ای که شعار می دهد ای رهبرا از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن ولی نعره های رهبری را در امر کتابخوانی سرسری می گیرد
*فقر یعنی دیدن گنبد طلایی امیرالمومنین ع در نجف و ندیدن تفکر طلایی امیرالمومنین ع در نهج البلاغه
*فقر یعنی در حاشیه بودن امر کتاب و کتابخوانی
*فقر یعنی دیدن ۳۰۰ قسمت سریال سرکاری افسانه ای جومونگ و پدر جومونگ و پدر بزرگ جومونگ و پسر جومونگ و نوه جومونگ و نتیجه جومونگ و ندیده جومونگ و نبیره جومونگ و ندیدن ۳ صفحه کتاب
*فقر یعنی خالی بودن سنگرهای مساجد و حسینیه ها و مدارس از کتابخانه تخصصی کودکان و نوجوانان
*فقر یعنی نداشتن کتابخانه شخصی و خانوادگی
*فقر یعنی متناسب نبودن بازار عرضه و تقاضا در بازارکتاب ؛ وقتی تقاضا نباشد عرضه هم نیست
*فقر یعنی با همان چشمی که به سوپر مارکتی و بقالی و بزازی نگاه می شود با همان چشم هم به کتابفروشی ها نگاه می شود نه معافیت از بیت المال نه حمایت ویژه نه ، نه تسهیلات ویژه ، نه …..
*فقر یعنی برای همه چیز وام می دهند الا خرید کتاب
*فقر یعنی بی سواد بودن متولیان فرهنگی
*فقر یعنی آنکه تو ۳۰ سال مسئول و مدیر باشی بدون آنکه حتی یک جلد کتاب بخوانی
*فقر یعنی جلسه گذاشتن و وقت گذاشتن مسئولین برای همه چیز از شیر مرغ تا جون آدم میزاد بغیر از کتاب و کتابخوانی
*فقر یعنی آن جامعه ای که نویسنده برای امرارمعاشش باید مسافر کشی کند
*فقر یعنی حذف یارانه کاغذ و کتاب توسط دولت
*فقر یعنی آن جامعه ای که ناشر برای فروش کتابش ناچار شود یارانه دولتی بگیرد و دردناک تر آنکه یارانه ای هم درکار نیست
*فقر یعنی آن نویسنده ای که برای فروش کتابش باید متوسل به صاحبان قدرت و ثروت و منزلت بشود
*فقر یعنی محدود نمودن کل فرهنگ عظیم و تمدن ساز کتابخوانی به هفته کتاب و کتابخوانی آنهم با کارهای کلیشه ای و آماری
*فقر یعنی آنکه در صدا و سیما چیپس و پفک و اشی مشی و چی توز تبلیغ می شود اما دریغ از تبلیغ یک کتاب مفید
*فقر یعنی اهدای ماشین و موتور و دوچرخه برای پیاده روی خانوادگی و ندادن یک خودکار بیک برای کتابخوانی خانوداگی

• اگر از آخرین کتابی که خوانده اید و آخرین مسواکی که زده اید ۲۴ ساعت می گذرد لطفا دهانتان را ببندید

انتهای پیام/