سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ | Tuesday 30 April 2024

خلاصه آنکه آن شیخ شوخ پس از ورود به مجلس چنان آب کارون در این بیابان راند که تا سالها به جای پسته مردم جلبک دریایی صید میکردند و عروس دریایی و ماهی اوزون بورون…

وعده-های-انتخاباتی۱

به گزارش انارما ، اولین بخش از طنز سیاسی “تاریخ تبری” به قلم ابوالکلام دربند اناری در آستانه انتخابات اسفند ۹۴منتشر شد.

بعد از حمد خدای عز و جل- و نبی خاتم مرسل- وعلی و اولادهم تا ابد ز ازل-که هر که در طریق ایشان بود همه نور است حاصـّل- و غیر طریق او روندگانند سافلین اسفل- و همه عمر خویش کرده اند زایل- و خدای را به حضرت مرسل  که بند محبت ما ز ایشان مگسل.

اندر احوالات آن شیخ شایخ اکبر، آن پری چهره ی همایون فر، او که در سلوک از همه سر،  همه عمر ذاکر است و مستغفر ، نزاده چون اویی به گیتی مادر،  آن صاحب صبر والبصر؛  همگان را پناه و مفر ، آن سپهر سیاست را مفخر ، آن فریدون فریبا منظر،  مرید اوست همه کهتر و مهتر،  وفلک ز بهر او چاکر ، آن یگانه خلقتِ داور ، که عنان از کف ما برده است در،  وهزاران صفات دیگر، که زبان ز وصف او قاصر؛ ودر یک کلام…گوگوری…مامانی…جیگر

بر منبر وعظ جلوس کردی و مریدان گرد شمع او چون پروانه بگشتی و از حضور وی تلمذ کردی و از فیوضات وی بهره ها بردی و هرگاه سوالی در ذهنشان پدیدار گشتی بی پرده پرسیدی و شیخنا علیه السلام هم نه از کثرت سوال رنجیدی و نه از اطاله ی کلام.

در همین اثنا شیخنا علیه السلام سری چرخانید و به گوشه ی مجلس مریدی را دید که سر به زیر انداخته و در بحر مکاشفت مستغرق گشته چنان که گویی پای بر زمین بند نیست و در سیر و سلوکی بی حد غوطه ور گشته….

آن وجود والا ؛ آن فی ملکوت اعلی؛ آن که علیه السلام است شیخنا؛ در کار آن مرید کنجکاوی کردی و سبب آن تفکر بی حصر را زان مرید پرسیدی که مرید در پاسخ گفت…

یاشیخ ؛ اعتراض حضار (۱))

اشارت شیخ به سکوت مریدان…ادامه ی سخن مرید…

چند صباحی است که فصل انتخابات نزدیک گشته و مرا سخت بدین فکر وا داشته که معیار حق و باطل در این وانفسا چگونه یابم و بار خویش از این مهلکه ی خانمان برانداز بیرون کشم

و چگونه سره از ناسره باز شناسم و بر وعده های کدامین طالب مجلسین دل بندم که پشیمانی نزاید …

شیخ درنگی کرد و با اشارتی مریدان را هم به درنگ واداشت و پس زبان گشود و زبان گشودنی….

یاد دارم در همین خانقاه (۲) روزی شیخی شوخ برمنبر فراز آمد و وعده ای داد برای رای آوردن که عاقلان را خنده افتاد و سفیهان را حیرت از آن وعده ای که داد و از آن مزاحی که کرد…

شیخ شوخی گفت آب کارون آوردی در این بیابان و آنچنان ول کردی که اسب علی تا به زیر شکم در آب فرو رفتی و در باتلاق ماندی….

عرض شیخ به این نقطه چون رسید مریدی که در گوشه ی مجلس سربه زیر انداخته بود و انگشت اشاره تا میانه ی بند سوم در دماغ کرده بودی و در جهت ساعتگرد میچرخاندی به ناگاه دست بیرون کشید و برپیراهن مالید و مشت گره کرد و سه بار گفتی(مرگ بر بووووووب)(مرگ بر بووووووب)(مرگ بر بووووووب)(۳)

مریدان همه انتظار عکس العمل شیخ بودندی تا دم نوحه را گرفته شعار دادندی که شیخ دست باکفایت خویش بالا برد و همگان را به سکوت فراخواند و لبخند خویش از آب شدن قند در دل به زحمت جمع کرد و رو به آن مرید شعار دهنده فرمود: آقایان توجه فرمایند چون پخش مستقیم است از به کار بردن شعارهای انقلابی و تنش زا پرهیز شود(۴)

و ادامه داد…

خلاصه آنکه آن شیخ شوخ پس از ورود به مجلس چنان آب کارون در این بیابان راند که تا سالها به جای پسته مردم جلبک دریایی صید میکردند و عروس دریایی و ماهی اوزون بورون

وعده-های-انتخاباتی۱

سپس شیخ دست بالا گرفت و گفت به هوش باشید که آن شیخ امسال نیز به میدان آمده و این بار قصد دارد آب خلیج فارس را در این بیابان رها کند و همگی به فکر قایق موتوری باشید…

باز آن مرید که تنها کسی بود که طعنه ی شیخ را گرفته بود از جا جست و سه بار رساتر از قبل فریاد کشید(مرگ بر بوووووب)(مرگ بر بوووووب)(مرگ بر بوووووب)

شیخنا علیه السلام درنگی کرد و بر ریش دستی کشید و فرمود: هویج

مریدی از گوشه ای برخاست و شیخ را پرسید که یا شیخ اجل علیک الرحمه: انسان را چه میشود که به این سفاهت می افتد و این اباطیل میراند

شیخ دستی بر ریش کشید وگفت: پیری عزیز دل؛پیری

پیری چون با جاه طلبی درآمیزد مشاعر را تباه سازد وبندگان را درچشم انسان سفیه جلوه دهاد و این شود که انسان هرگونه اباطیلی بر زبان براند بی آنکه بفهمد چه میگوید و قضاوت مردمان درباره اش چه باشد

سپس روبه مریدان گفت: شیطان ۶هزار سال بندگی باری تعالی کردی ولی به کبر تمام آن ۶هزار را سوزاندی…سوزاندی به اندک اشتباهی…

یک نقطه بیش نیست فرق رحیم و رجیم….از نقطه ای بترس که شیطانیت کنند(۵)

سخن بدین جا که رسید شیخ فرمود شعر سنگین است اندکی تنفس کنید

ناگاه همان مرید برجست و شعار داد مرگ بر…..

و شیخ فرمود: شولی

و مریدان همه از شوق چون گربه از طاق نصرت جلوی خانقاه آویزان گشتند…. .

به قلم ابوالکلام دربند اناری/

 پانوشت:

۱- اعتراض به استفاده نکردن پسوند (علیه السلام) پس از نام شیخ

۲-با تطبیق کتب خطی با موقعیت فعلی انار ،آن خانقاه حوالی مسجد صاحب الزمان فعلی میباشد

۳-اتاق فرمان بدلیل جلوگیری تقریب اذهان به سمت شخص خاص بوق زد

۴-طبق نقل ضعیف از جمله در کتاب (احوال الاشیاخ- یحیی ابن احمد ابن جنبل جوفی) و(بازنده- شیخ مرتضی خادم الشریعه)در این لحظه شیخ به مریدان فرمودند که قصبه ی «ایران» در میانه ی باغ آقایان واقع شده هوس کردین قصبه بر سرتان خراب شود؟

۵-فاضل نظری

 

انتهای پیام/

دیدگاه کاربران

نام و نام خانوادگی یکشنبه 3 ژانویه 2016 - 12:51 ب.ظ

خدایا چه کسانی دیگر می خواستند به انار اب بیاورند وما اناریهای خیلی ساده به چه کسانی رای مید هیم واقعا یا بیکار هستیم یا هیچی سرمان نمی شود

پوپولیس یکشنبه 3 ژانویه 2016 - 1:50 ب.ظ

ممنون نطق جالبی بود.ادامشو بدین جناب ابوالکلام!!!!

hamidreza یکشنبه 3 ژانویه 2016 - 1:54 ب.ظ

من اون موقع که وعده و وعید آب کارون رو میدادن بودم.الآنم دارم از آب کارون مینوشم.خخخخ

سعید یکشنبه 3 ژانویه 2016 - 1:57 ب.ظ

خیلی پرمعنا و جالب بود . لاییییییک

نام و نام خانوادگی یکشنبه 3 ژانویه 2016 - 2:09 ب.ظ

دقیقا….شیخ حسین هاشمیان اومد مسجد صاحب الزمون گفت خواب دیده انار اونقه آب اومده که اسب امام علی تو گل بوده و….
فکریش میکنا میگا اون ملتی به این رای دادن چه فکری کردن؟نه واقعا چه فکری کردن؟نه خداوکیلی چه فکری کردن؟

حسنعلی یکشنبه 3 ژانویه 2016 - 3:42 ب.ظ

جمع کنید خودتونو شیخ شایخ اکبر هنوز وزنه انقلاب است و پشت رهبری را هیچوقت خالی نکرده است

یاسر یکشنبه 3 ژانویه 2016 - 5:24 ب.ظ

حاجی این شیخ شایخ اکبر به خون شیخ اکبر شما تشنه هست ظاهرا
هر اکبری که هاشمی نیس برادر

نام و نام خانوادگی یکشنبه 3 ژانویه 2016 - 6:00 ب.ظ

واقعا چقدر مردم ما ساده دلن که حرفای این جماعت رو باور میکنن!!!

نام و نام خانوادگی یکشنبه 3 ژانویه 2016 - 6:33 ب.ظ

واقعا … میخواست رای به این … بده

نام و نام خانوادگی یکشنبه 3 ژانویه 2016 - 6:34 ب.ظ

شنیدم این شیخ الشیوخ جدیدا هوس آب بردن به خبرگان کرده …

علی یکشنبه 3 ژانویه 2016 - 7:46 ب.ظ

شیخ این داستان شیخ اکبر هاشمی نیست اصلا
این یه بنده خداییه که داره تاریخ رو نقل میکنه و مریداشو موعظه میکنه…اون شیخ شوخ که میگه شیخ حسینه اگه اشتباه نکنم
اون مریدی هم که دایم داره شعار میده به نظرتون منظورش کیه؟!!!

هههههههه یکشنبه 3 ژانویه 2016 - 9:37 ب.ظ

آره خیلی وزنه ی سنگینی هم هست میگن با نفس ۱۰۰کیلومیشه

م - ا دوشنبه 4 ژانویه 2016 - 8:00 ب.ظ

مرگ بر بووووووووب یعنی چه ؟ در ضمن بعضی الفاظ زشت و چندش اور است

نام و نام خانوادگی چهارشنبه 24 فوریه 2016 - 6:18 ق.ظ

خحاک لخدا
پ
خدالعنت اونایی که به خاطر مقام دنیا این همه وروغ میگن

آخرین اخبار

تبلیغات

تاریخچه

تصویر برگزیده

جشن بزرگ دختران روزه اولی در انار

به گزارش ” انارما ” ؛ عصر دیروز ۱۹فروردین ماه جشن شکرانه دختران روزه اولی همراه با برنامه های شاد و متنوع در مهدیه امامزاده محمدصالح(ع) انار با حضور جمعی از مسئولین و معلمان برگزار شد. این ...

یادداشت های خصوصی